Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کارکردهای اجرایی با باورهای غیر منطقی نوجوانان بزهکار و غیر بزهکار پسر در قالب یک طرح پژوهشی پس رویدادی انجام گرفته است. نمونه مورد بررسی 62 نفر از نوجوانان بزهکار بودند که به روش نمونه گیری در دسترس (گزینش هدفمند) از بین مددجویان کانون اصلاح و تربیت شهر تهران و 82 نفر نوجوان غیر بزهکار به روش نمونه گیری تصادفی از میان دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان شهر تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات در رابطه با باورهای غیر منطقی از آزمون باورهای غیر منطقی جونز، و در زمینه کارکردهای اجرایی از آزمون عصب- روانشناختی کولیج استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری t مستقل، ضریب همبستگی و تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان میدهد که میزان کارکردهای اجرایی در نوجوانان بزهکار، ضعیف تر از نوجوانان غیر بزهکار می باشد، و میزان باورهای غیر منطقی در نوجوانان بزهکار بیشتر از نوجوانان غیر بزهکار است. همچنین بین کارکردهای اجرایی و باورهای غیر منطقی در هر دو گروه رابطه ای دیده نشد. به نظر می رسد نقص در کارکردهای اجرایی و باورهای غیر منطقی زمینه ساز بزهکاری می باشند.
The purpose of this ex-post facto research is study about relationship between executive function and cognitive distortion on delinquent juveniles and non-delinquent juveniles in Tehran. Statistical sample are 62 delinquent juveniles selected by purposeful selection from “the center of modification and training” and 82 people of non-delinquent juveniles selected by method of random sampling from students of middle and high school of Tehran. Irrational test of belief test (IBT) (jones, 1968) is used for studying cognitive distortion and gathering data about executive function used from the Coolidge personality and neuropsychological inventory test (CPNI). Statistical method include: independent t-test, correlation coefficient, one way analyze of variance and multi way analyze of variance. The results showed that the rate of executive function in delinquent juveniles is fewer than the juveniles that aren’t delinquent and also the rate of cognitive distortion in delinquent juveniles is more than non-delinquent juveniles. So there is no relation between executive function and cognitive distortion in the two groups. It seems that one of the determinative variables of delinquency causes the defect in executive function and cognitive distortion.
Machine summary:
بررسي رابطه کارکردهاي اجرايي و باورهاي غير منطقي در نوجوانان بزهکار و غير بزهکار Relationshipbetween Executive Function and Cognitive Distortions on Delinquent Juveniles and Non-Delinquent Juveniles علياکبر ارجمندنيا * Ali-AkbarArjmandnia صغري رويتوند غياثوند ** SoghraRoytvand-Ghiasvand علي شريفي ** AliSharifi چکيده Abstract پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه کارکردهاي اجرايي با The purpose of this ex-post facto research isباورهاي غير منطقي نوجوانان بزهکار و غير بزهکار پسر در study about relationship between executiveقالب يک طرح پژوهشي پس رويدادي انجام گرفته است .
همچنين انس و همکاران (٢٠٠٨) نشان دادهاند که باورهاي غير منطقي در زنان بزهکار زنداني نسبت به زنان عادي بيشتر است و يافته هاي پژوهشي جديد نيز اين موضوع را تائيد مي کند که متغيرهاي عصب روانشناختي و روانشناختي (مانند باورهاي غير منطقي) در سبب شناسي شکل هايي از خشونت ، پرخاشگري و بزهکاري در بزرگسالان موثر است ، ولي طبيعت اين ارتباط مبهم بوده و نقش اين متغيرها در نوجوانان کمتر روشن است (تيچنر و همکاران، ٢٠٠٠).
جهرمي، رازا، ديلورث-بارت، مولر، ٢٠٠٦؛ تيچنر و همکاران ، ٢٠٠٠؛ تيچنر و گلدن، ٢٠٠٠) تاکنون سبب شناسي اختلالات رشدي از جمله بزهکاري ١، اختلال سلوک ٢ و نافرماني مقابله اي ٣ بيشتر از منظر عوامل محيطي و تربيتي مورد بررسي قرار گرفته است (ديشون و پاترسون، ١٩٩٦؛ بوشن ، وبستر-استراتون و ريد، ٢٠٠٥، به نقل از عليزاده، ١٣٨٥)، و اين در حالي است که خلاء پژوهشي زيادي در زمينه شناخت سازوکارهاي روانشناختي و عصب شناختي به ويژه بر روي نوجوانان بزهکار ديده ميشود (شاهرخي، ١٣٨٨).
اين يافته ها نيز همسو با نتايج پژوهش هاي لاردن و ميلين (٢٠٠٦)، باريگا و همکاران (٢٠٠٨) تائيد کننده وجود باورهاي غير منطقي بيشتر در نوجوانان بزهکار ميباشد.