Abstract:
یک رویکرد عمد در تبیین مفهوم نظریۀ سیاسی توجه انحصاری به ویژگی توصیفی بودن آن است. این رویکرد در دهههای میانی قرن بیستم رویکرد غالب محسوب میشد. اما پس از فروپاشی برنامۀ سراسری پوزیتیویسم فضای نظریهپردازی سیاسی بهطور چشمگیری متحول شد و توجه به تجویز و معطوف دانستن نظریهپردازی سیاسی به ارزشها و آرمانهای زندگی سیاسی تا حد زیادی مورد توجه قرار گرفت. اساس رویکرد پژوهش حاضر به نظریۀ سیاسی توجه بنیادین به این نکته است که همۀ نظریههای سیاسی رهنمونکننده بهسوی عمل سیاسیاند و در مقصودشان ایجاد تحول در واقعیات اجتماعی است. نظریۀ سیاسی بررسی و تعمیقی است معطوف به بایدها و نبایدهای عرصۀ سیاست. این موضوع نشاندهندۀ مسائلی است که در نظریۀ سیاسی به آن پرداخته میشود. این مسائل اغلب جنبۀ هنجاری دارند و بیانکنندۀ ضوابط صحیحیاند که باید بر امور سیاسی حاکم باشند. علاوهبر این نظریۀ سیاسی تلاش میکند عناصر تشکیلدهندۀ جامعۀ سعادتمند را درک کنند. تلقی ارائهشده در پژوهش حاضر از نظریۀ سیاسی، با محور قرار دادن هنجارها در نظریهپردازی، تلاش میکند راهی برای نظریهپردازی سیاسی براساس متون دینی فراهم کند.
A major approach in explaining the concept of political theory was thinking exclusively about its descriptive character. This approach was the dominant one in the middle decades of the twentieth century. But after the collapse of the pervasive project of positivism, the context of political theorizing has greatly changed and normativity and contemplating political theorizing with regard to values and ideals of political life was considered to a large scale. The basis of the present research on political theory was this fundamental fact that all political theories led to the political action and their purpose is to create social realities. Political theory should be known as akind of study mainly directed towards the "dos" and "don'ts" of political sphere. This reflects the issues to be addressed in political theory. These issues are largely normative and represent the correct principles and measures that should be prevailed on political affairs. In addition, political theory tries to perceive and understand the elements of a prosperous and happy society. By focusing on normativity in theorizing, the presented assumption about political theory in this study tries to provide a way for political theorizing in religious texts.
Machine summary:
از آنجا که علوم اجتماعی اگر هم بخواهد، نمی تواند بی طرف باشد و ارزش ها و هنجارهای مورد نظر پژوهشگر به شیوه ها و طرق مختلفی در فرایند پژوهش دخالت می کنند و آن را جهت می دهند (رووت ، ١٣٨٩)، تأکید بر هنجاری بودن فلسفة سیاسی و غیرهنجاری بودن نظریة سیاسی به عنوان وجه تمایز میان فلسفة سیاسی و نظریة سیاسی ، صحیح به نظر نمی رسد.
دیدگاه های پلنت شاید نشان می دهد خصلت جدید نظریة سیاسی معاصر به ویژه از دهه های میانی قرن بیستم به بعد باشد که اغلب به بایدها و نبایدهای عرصة سیاست توجه دارد و در عین حال نظریة سیاسی را معطوف به خیر و زندگی سعادتمندانه در نظر می گیرد.
به ویژه در این زمینه پوزیتیویسم و دعاوی انحصاری آن در زمینة ماهیت تبیین و نظریة صحیح مورد نظر است که صرفا به تبیین های تجربی تأکید داشت و دیگر تبیین ها، از جمله آن نوع تبیین هایی که در سنت کلاسیک نظریه پردازی در غرب وجود داشت ، به این دلیل که قابل بررسی «تجربه - حسی » نبودند، به عنوان «گزاره های مهمل » کنار گذاشته شد.
اهمیت گزاره های وحیانی در نظریة سیاسی ، هنگامی مشخص تر می شود که بدانیم همة نظریه های سیاسی در تبیین های خود از امر سیاست ، در نهایت به تلقی خاصی از ماهیت بشر مبتنی اند و این تلقی نیز خود توسط گزاره های وحیانی به صورت مبسوط بیان شده است .
در واقع آنچه براساس این آیه برای موضوع مورد بحث مهم است ، آن است که حداقل دو دیدگاه دربارة یکی از مهم ترین ضرورت های حاکم بر عرصة سیاست ، یعنی شرایطی که حاکمان و زمامداران باید داشته باشد، مطرح می شود.