Abstract:
هوش عاطفي بهعنوان عامل موفقيت در بسياري از جنبههاي زندگي مورد توجه قرار گرفته است. لذا اين تحقيق با هدف بررسي ارتباط بين هوش هيجاني و مولفههاي آن با پيشرفت تحصيلي در دانشجويان انجام گرفت. اين پژوهش از نوع كاربردي بوده و از روشهاي توصيفي و همبستگي به گردآوري دادهها پرداخته شده است. براي جمعآوري دادههاي اين پژوهش از پرسشنامهي استاندارد شدهي هوش هيجاني سيبريا شيرينگ و بهعنوان شاخص پيشرفت تحصيلي از معدل دانشجويان استفاده شده است. جامعهي آماري مورد مطالعه شامل 1829 نفر دانشجو بود. كه 358 نفر با استفاده از روش نمونهگيري خوشهاي از اين جامعه انتخاب گرديد. نتايج اين پژوهش نشان داد كه: 1- بين ميزان هوش هيجاني و تمام مولفههاي آن بارشد تحصيلي همبستگي مثبت و معنيداري وجود دارد، 2- ميانگين نمرهي دختران در مولفههاي خودانگيزي و خودكنترلي هوش هيجاني از ميانگين نمرهي پسران در اين مولفهها بيشتر است، 3- بين ميانگين نمرهي پسران و ميانگين نمرهي دختران در ديگر مولفههاي هوش هيجاني تفاوتي معنيداري وجود ندارد، 4- ميانگين نمرهي ميزان رشد تحصيلي پسران و دختران تفاوت معنيداري ندارند. روندهاي كلي نشان ميدهند كه علاوه بر تواناييهاي شناختي، با آموزش مهارتهاي هوش هيجاني و پرورش مولفههاي آن در دانشجويان ميتوان مهارتهاي تحصيلي آنان را به ميزان چشمگيري افزايش داد.
Machine summary:
"جدول 2: آمارهای جمعیتی روستای مورد مطالعه ردیف نام روستا تعداد خانوار جمعیت کل شاغلان بیکاران نرخ بیکاری 1 حسنآباد 61 290 140 50 22/22 (منبع: طرح هادی روستای حسنآباد، 1389) یافتههای پژوهش پس از انجام مصاحبهها که در خرداد سال 1393 ضبط شدند و بعد از شناسایی ابعاد پنجگانهی پژوهش و مشخص شدن پرسشهای محوری تحقیق، مصاحبه با کسانی که در معرض این پدیده قرار داشتند آغاز شد، البته شایان ذکر است که حوزههای مورد پرسش بهتدریج و طی بررسیهای اولیه محدود و به پنج حوزه تقلیل یافتند.
آنها میگفتند چون از وضعیت محقر خود خجالت میکشند، ترجیح میدهند در انزوا باشند نه در میان جمع و در حال شنیدن نظرات آنها در مورد وضعیت خود، زیرا ورزش را موجب معاشرت با دیگران میدانستند، البته این افراد علاقهای هم به ورزشهای انفرادی نداشتند که به نظر میرسد وضعیت نامناسب تغذیه و بیحالی و بیحوصلگی ناشی از تغذیهی بد موجب این بیعلاقگی است (خوشم نمیاد ورزش کنم، تو خونه میل هم داریم اما اصلا خوشم نمیاد / 27 ساله).
افراد مورد بحث در مصاحبهها عنوان میکردند که به دلیل اضطراب برآمده از عدم امنیت اقتصادی، فقر، گرسنگی و مشکلات بیپایان، رمقی برایشان نمیماند که به تکالیف دینی بپردازند، البته برخی نیز میگفتند که بیکاری اثری بر اعتقادات آنها نداشته و همچنان مانند گذشته تکالیف دینی و مذهبی خود را به جای میآورند، اما تعداد این گروه بسیار کمتر از گروه نخست بود (نماز خوندن شکم سیر میخواد / 30 ساله)، (وقتی هیچی نداری برا افطار بخوری چطوری میتونی یه روز غذا نخوری و روزه بگیری / 27 ساله)."