Abstract:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با کارآفرینی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه لرستان می باشد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه لرستان در سال ٨٩-٨٨ است که تعداد آنها ٣٠٠ نفر می باشد، ١٧٥ نفر از کارکنان به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است . در این پژوهش ابزار سنجش پرسشنامه محقق ساخته است که پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضریب آن برای فرهنگ سازمانی معادل ٠/٨١ و برای کارآفرینی سازمانی ٠/٧٩ بوده است . این میزان نشان دهنده همسانی درونی بین سوالات پرسشنامه می باشد. در بخش تجزیه و تحلیل آماری در آمار توصیفی از مشخص کننده های مرکزی و پراکندگی و در بخش آمار استنباطی از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است . به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری spss١٥ استفاده شده است . نتایج به دست آمده از سوال ها نشان داده که بین سه مولفه از فرهنگ سازمانی (یک پارچگی و انسجام ، حمایت مدیریت و سیستم پاداش ) با کارآفرینی سازمانی رابطه معنی دار وجود دارد. ولی در مورد مولفه احساس هویت سازمانی و کارآفرینی سازمانی نتایج نشان داد که از لحاظ آماری رابطه معنی دارمشاهده نشده است . نتایج به دست آمده از سوال دوم نشان داد که بین ابعاد فرهنگ سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در دانشگاه همبستگی مثبت و قوی وجود دارد.
Machine summary:
تغییر و تحولات گسترده امروزی و پویایی رقابت باعث شده است تا سازمان های هوشمند به دنبال ایجاد شرایطی باشند که بتوانند افراد خلاق و کارآفرین را هر چه بیشتر جذب ، مدیریت و نگهداری کنند تا از مزایای کارآفرینی سازمانی هرچه بیشتر بهره مند شوند.
جایگاه رفیع دانشگاه در جامعه موجب ایجاد انتظاراتی جدید شده است و سیاستگذاران ، مجریان و مدیران دانشگاهی را ملزم می کند تا ضمن درک نیازهای متحول دنیای کار و اشتغال آموزش های خود را کارآمد و معطوف به حل مسأله نماید و ضمن پرورش انسان های خلاق و کارآفرین و دارای مهارت های عملی برای ورود به عرصه های اقتصادی-اجتماعی کار و زندگی، تعادلی بین پژوهش های بنیادی و کاربردی ایجاد کنند و توانایی ارائه خدمات مشاوره ای به روز و کارساز را به جامعه داشته باشند.
هم چنین مشکلات و معضلات خاص کشور در دهه ٧٠ هم چون معضل بیکاری جوانان به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی، عدم توان پاسخگویی بخش صنعت در تولید محصولات و ارائه خدمات متنوع و نو، عدم شناخت نیازهای جامعه و ناتوانی برخی بخش ها در پاسخگویی به نیازهای شناخته شده موجب شد تا در تدوین برنامه سوم توسعه کشور بر موضوع کارآفرینی تأکید شود و دولت که بیشترین و قوی ترین اهرم ها برای ایجاد، تقویت و حمایت از فعالیت های کارآفرین را در اختیار دارد، ضروری است که با اتخاذ سیاست ها و بسترسازی مناسب ، شرایط لازم برای پرورش و رشد کارآفرینان را فراهم کند، که در طی سال های اخیر در این خصوص اقدامات گوناگون و پراکنده ای صورت گرفته است .