Abstract:
علي رغم اعتقاد آيت الله آخوند خراساني به «ولايت فقيه»، برخي سعي مي كنند ايشان را ضدولايت فقيه معرفي كنند. با اندك تامل در آثار، و سخنان صريح ايشان، مي توان به پايبندي ايشان به اين اصل اذعان كرد. اين جريان جديد تحريف تاريخ است؛ زيرا مرحوم آخوند، هم به طور نظري و هم عملي معتقد به ولايت فقيه بود، آن هم درست مثل امام خميني ره، نه مقابل و مخالف ايشان. امام خميني از جايگاه ولايت فقيه، رهبري خلع محمدرضاشاه، تكفير سلمان رشدي، تهديد بني صدر به عزل، حكم ارتداد گروهك موسوم به ملي مذهبي و امثال اين مسائل را و مرحوم آخوند خراساني نيز خلعِ محمدعلي شاه، تهديد سلطان عثماني، هشدار به شيخ الاسلام عثماني، اخراج تقي زاده از مجلس شوراي ملي و تكفير او و همه روشنفكران سكولار را در كارنامه خود دارد. هدف اين تحقيق، بازگويي اعتقاد عملي و نظري آخوند خراساني به «ولايت فقيه»، با روش توصيفي و اسنادي است. ايشان ولايت را در عصر غيبت معصوم، «حق ويژه فقيهان» مي دانند.
Despite Ayatollah Akhund Khorasani’s belief in "Velayat-e faqih "، some try to introduce him as being opposed to Velayat-e faqih. With a little contemplation of his works and outspoken remarks، one can admit to his commitment to the principle of Velayat-e faqih. This is a new course of distorting the history، because just like Imam Khomeiny and not against him، Akhund believed in velayat-e faqih both theoretically and practically. In the position of Vali Faqih، Imam Khomeini led the ousting the Shah from power، declaring the Takfir of Salman Rushdi، threatening Bani-Sadr to dismissal، issuing the verdict of apostasy of the so-called national- religious group and etc. In a similar vein، the late Akhund Khurasani ousted Ali Shah from power، threatened the Sultan of Ottoman، warned the Ottoman Sheikholeslam، expelled Taghizadeh from the National Assembly and anathemized him and all the secular intellectuals. Using descriptive and documentative method، this paper seeks to underline Akhund Khorasani’s theoretical and practical belief in "Velayat-e faqih ". He holds that in the era of the infallible Imam’s absence، Velayat-e faqih is a" right special to jurists” .
Machine summary:
علیرغم این نظر نائینی، برخی معاصران پس از نگـارش حـرفهـای سـاختگی کـه بـه آخونـد خراسانی نسبت داده، به سراغ نائینی رفته و با آنکه وی را طرفدار ولایت فقیه می داننـد، امـا در علت حذف آن دو فصل پیش گفته ، برخلاف نظر صریح خود نائینی، مدعی اند: نائینی به درسـتی خواب صادقی می بیند که «امام عصر از دو فصل مربوط به «ثبات فقها عـدول عصـر غیبـت در اقامۀ وظایف راجعه به سیاست امور امت ، راضی نیست »؛ لذا، آن را حذف کرده اسـت (کـدیور، ١٣٨٤، ص ٢٤٨).
علیرغم این نظر نائینی، برخی معاصران پس از نگـارش حـرفهـای سـاختگی کـه بـه آخونـد ازاین رو، به قول یکی از محققان، «صرف نظر از تقریظ آخوند، از یک سو ارتباط ویـژة نـائینی بـا آخونـد خراسانی نسبت داده، به سراغ نائینی رفته و با آنکه وی را طرفدار ولایت فقیه می داننـد، امـا در خراسانی به گونه ای که مشاور خاص و نویسندة نامه ها و تلگرافهای آخوند در جریان مشـروطیت بـوده علت حذف آن دو فصل پیش گفته ، برخلاف نظر صریح خود نائینی، مدعی اند: نائینی به درسـتی و عضو ارشد شورای استفتائات آخوند، و از سوی دیگر، تصریحات متعدد نائینی در رسـالۀ مـذکور دربـارة خواب صادقی می بیند که «امام عصر از دو فصل مربوط به «ثبات فقها عـدول عصـر غیبـت در ولایت فقها، به گونه ای که آن را از مسلمات [مذهب امامیه ] تلقی کرده است ، نمی تواند با انکار مشـروعیت اقامۀ وظایف راجعه به سیاست امور امت ، راضی نیست »؛ لذا، آن را حذف کرده اسـت (کـدیور، حاکمیت سیاسی فقیهان از سوی آخوند خراسانی » قابل جمع باشد (جوادزاده، ١٣٩١، ص ٤٥).