Abstract:
نوشتار پيش روي، در صدد تبيين كيفيت علم الهي به مخلوقات است، كه مورد اختلاف عالمان اسلام اعم از متكلمان و فلاسفه است. و در اين راستا به تبيين نظريه مشاء به ويژه ابن سينا در اين باره، و سپس اشكالاتي كه از سوي محقق طوسي بر آن وارد شده است، مي پردازد، و در ادامه با بيان پاسخ هاي محقق لاهيجي به محقق طوسي در دفاع از ابن سينا با رويكردي انتقادي پاسخ هاي محقق لاهيجي را ارزيابي مي كند، و اثبات مي كند كه لازمه نظريه ابن سينا در كيفيت علم به مخلوقات، خالي شدن ذات الهي از علم تفصيلي به مخلوقات، اتصاف ذات الهي به صفات زائد حقيقي، و نيز اتصاف ذات به قبول انفعالي و پذيرش از غير مي شود، كه خود ابن سينا و محقق لاهيجي نيز آن را امري محال مي دانند. پوشيده نيست كه نوشتار حاضر در صدد بيان پاسخ هاي بنايي است؛ وگرنه مبناي ابن سينا و پيرو او محقق لاهيجي و نيز مبناي محقق طوسي مورد اشكال است، كه در لابلاي نقد و بررسي ها، به پاسخ هاي مبنايي نيز اشاراتي شده است.
Machine summary:
"١ (صـدر الـدین شـیرازی: ١٣٥٤، ١٦٨؛ عبودیـت : ١٣٨٦، ٢: ٢٩٥- (296 علامه طباطبایی در تعلیقه ای، به ملا صدرا جواب میدهد: بهتر این بود که ایـن همـه / انرژی صرف توجیه این نظریه و تبیین دو قسم قبول نمیکردید، و میپذیرفتید کـه علـم / حصولی تحت کیف نفسانی قرار دارد و اشکال محقـق طوسـی نسـبت بـه محـال بـودن اجتماع فاعل و قابل ، وارد است ؛ ولی حال که این توجیه خاص از عرض و قبـول را مطـرح کردید، آنها میتوانند به شما پاسخ دهند: صور مذکور ذهنی صرف نیسـتند، بلکـه عـرض ١ صدر المتألهین می گوید طرفداران این نظریه نمیتوانند انطواء علـم بـه ماعـدا را در ذات واجـب بـر اسـاس مبانی خود تبیین نمایند؛ زیرا این انطواء فقط بر مبنای تشکیک قابل تبیین میباشد که جامعیت هر مرتبـه را نسـبت به مرتبه مادون توجیه میکند، و اگرمبنای تشکیک را نپذیریم و علم به ماعدا را علم حصولی بدانیم آنگـاه جـای این سؤال خواهد بود که اگر علم واجب به ماعدا علم حصولی بود چیزی جز مفهـوم و ماهیـت در نـزد واجـب حاصل نیست ، پس چگونه مفاهیم و ماهیات کثیره در یک مفهوم و ماهیت منطویاند؟ مضافا به اینکـه اگـر علـم به ماعدا علم حصولی مفهومیاست و علم ذات به ذات علم حضوری و شهودی است ، پس چگونه مفـاهیم در وجود واجب منطوی میباشند؟ به دیگر بیان ، علم واجب نسبت به ماعدا مفهوم است در حالی که علـم واجـب به ذات خود شهود وجودی است و حضور، و هرگز یکـی در دیگـری انطـواء نخواهـد داشـت ."