رفتارهای شفابخش اجتماعی Journal Article

"بعد از اینکه سوار تاکسی شدم، گوشی موبایل را از جیبم بیرون آوردم و با خانمم هماهنگ کردم که او به متروی دروازه شمیران بیاید تا از آنجا با هم به منزل اقوام برویم. دختر خانمی که آن طرف‌تر ایستاده بود و متوجه نگرانی من شده بود، فورا با گوشی‌اش شماره تلفن مرا گرفت و گوشی‌اش را به دستم داد. بعد از اینکه شما از تاکسی پیاده شدید، اولین مسافری که سوار کردم، یک شیر پاک خورده‌ای بود که وقتی چشمش به گوشی شما افتاده بود، فورا به من گفت: آقا این گوشی در اینجا (روی صندلی) بود. چند لحظه بعد تاکسی آمد و رانندة آن که یک آذری خوش‌اخلاق بود، گوشی را به من داد. کافی بود که یکی از این حلقه‌های اجتماعی؛ یا مسافر تاکسی یا دختر خانمی که شمارة‌ مرا گرفت و یا رانندة تاکسی کم‌لطفی می‌کرد و احساس مسئولیت نمی‌کرد و گوشی من پیدا نمی‌شد."