Abstract:
هدف از اين پژوهش تبيين نقش واسطه اي توانمندسازي در ارتباط با هوش سازماني و كيفيت زندگي كاري مي باشد. جامعه آماري تمامي كاركنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت بوده است. روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بوده است. از روش نمونه گيري طبقه اي متناسب با حجم تعداد90 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گيري در اين پژوهش سه پرسش نامه هوش سازماني آلبرخت[1]، كيفيت زندگي كاري قاسم زاده و توانمندسازي اسپريتزر[2] بوده است. براي تجزيه و تحليل از روش هاي آمار توصيفي (ميانگين و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطي از روش تحليل مسير به شيوه بارون و كني با كاربرد از روش رگرسيون سلسله مراتبي استفاده شد. نتايج نشان دادند: توانمندسازي نقش واسطه اي بسيار ضعيفي ايفا مي كند. با توجه به نتايج مقدار بتاي هوش سازماني براي پيش بيني توانمندي كه معادل با همبستگي مرتبه صفر اين دو متغيير است با توجه به ناچيز بودن تاثير غيرمستقيم هوش سازماني از راه توانمندسازي براي كيفيت زندگي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه به احتمال قوي متغيير توانمندسازي براي رابطه هوش سازماني و كيفيت زندگي يك متغيير تعديل گر است.
The aim of the present study was to explain the mediating role of empowering in relationship between organizational intelligence and quality of working life. The sample included all of employees of Islamic Azad university of Marvdasht. The method was descriptive and correlation and 90 employees were selected by stratified sampling. The instrument consisted of three Albrechtʼ organizational intelligence, Ghasemzadeʼ quality of working life and Spreitzerʼ empowering. Mean and standard deviation for descriptive statistic and path analysis using Baron and Keni method and hierarchical regression for inferential statistic were used to analyze data. The result showed that empowering plays a minor role. According to the results, value of beta for organizational intelligence to predict empower has zero correlation and because of indirect impact of organizational intelligence on life quality through empowering, it can be concluded that empowering is considered as a moderating variable for relationship between organizational intelligence and life quality
Machine summary:
"قطعا در دنیای سازمانی نیز وضع به همین گونه خواهد بود، بویژه این که هر چه زمان جلوتر میرود با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالش های نوین ، سازمانها نیز پیچیده تر و اداره آنها دشوارتر میشود این معنا زمانی پراهمیت خواهد شد که بپذیریم در هر سازمان امروزی افزون بر منبع عظیم و خلاق انسانی هوشمند، دستگاههای هوشمندی نیز در فرایند عملکرد سازمانها نقشی مؤثر ایفا میکنند بنابراین ، هوش سازمانی در سازمانهای پیچیده امروزی برآیند و ترکیبی ازدو هوش فعال انسانی و هوش مصنوعی ماشینی خواهد بود که بی تردید مدیران سازمانها برای پویایی و افزایش کارایی خود راهی جز بهره گیری از این دو جریان هوشمند نخواهد داشت .
توجه به کیفیت زندگی کاری باعث میشود که اعضای سازمان از راه مجاری باز و مشابهی که برای این مقصود ایجاد شده است ، در تصمیم هایی که برای این مقصود گرفته شده تصمیم هایی که بر شغل و محیط کارشان اثر می گذارند، به نوعی دخیل باشند و در نتیجه مشارکت و رضایت شغلی آنان از کار بیش تر میشود و فشار عصبی ناشی از شغل کاهش می یابد ( ,Saeb&,Dolan, Schuler, translated by Toosi, M.
The relationship between knowledge management and organizational intelligence among faculty members of Islamic Azad University of Marvdasht.
Quality of work life and performance-An investigation of twokey elements in the service profit chain model, International Journal of service Industry Management,vol.
Employee Empowerment in a Technology Advanced work Enviroment, International Management & Data systems,110,(1), P."