Abstract:
امروزه در حوزه روش شناختي علوم ، تحويلي نگري از مسائل مهم است. تحويلي نگري حصر توجه به بعدي ازهر پديده و ناديده گرفتن وحذف ابعاد ديگر آن است. تحويلي نگري در مواردي كليت يك پديده را به اجزاء آن ارجاع مي دهد. حصرگرايي روش شناختي از عوامل تحويلي نگري است كه خود از تخصص گرايي و دگماتيسم درعلوم ناشي مي شود. تحويلي نگري علل روان شناختي فراواني دارد . تحليل هاي عقلي دكارت منشاء اصلي تحويلي نگري است . براساس اين نظر تحليل گرايي دكارت جزء گرايي را پديد آورد و آن اساس تحويلي نگري شد . در اين زمينه نظرات مخالف وموافق زيادي مطرح است . بررسي آراء دكارت نشان مي دهد جزءگرايي دكارت كه بعدها پايه تشريح علمي شد ، نه خود واجد تحويلي نگري است ونه مستلزم آن است. منشاء اصلي تحويلي نگري انحرافي است كه تشريح علمي بدان گرفتار شد و هدف آن مخالفت وحذف متافيزيك بود. تحويلي نگري در زمينه هاي بسياري از انديشه وفرهنگ رشد كرد. با وجود اين كه تحويلي نگري بيشتر در علوم و بويژه علوم تجربي مطرح مي شود اما در زمينه اخلاق وسياست داراي جدي ترين نتايج است .
Machine summary:
"اندیشه و تفکر دکارت به ویژه آن بخش از روش او که در کتاب " قواعد راهبردن عقل " 2 منعکس شده است ، به همراه برخی برداشتهای بعدی از روش و نیز مشابهت تحلیل های عقلی او با تحویلی نگری ، به این تصور دامن زد که او مسئول تحویلی نگری و عواقب بعد از آن در قرن های بعد از خود بوده است .
دکارت در کتاب خود قواعد راهبردن عقل ( 28 ــ 1625 ) با طرح تحلیل های عقلی و سپس ترکیب آنها با مشاهده و تجربه ، اساس روش علمی مدرن را پایه گذاری کرد ( اسمیت , درباره تحویلی نگری ) .
قانون پنجم از قواعد مذکور به روشنی بر روش تحلیل و تجزیه مسائل تا رسیدن به درک واضح و متمایز آنها تأکید می ورزد ؛ روش به طور کلی عبارت است از نظم و ترتیب بخشیدن به چیزی که ذهن به منظور کشف حقیقت بر آن متمرکز می شود و بدین منظور ابتدا باید گزاره های مهم و پیچیده را قدم به قدم به ساده ترین شکل آنها تحویل کنیم و سپس از فهم شهودی ساده ترین گزاره به درک شهودی بقیه نائل شویم (دکارت ، قواعد راهبردن عقل، ص، 21 ).
" Goodbye to Reductionism" بنابراین یکی از عللی که باعث می شود تا دکارت را تحویل گرا بدانند در حقیقت این است که او به ثنویتی قائل شد که بعدها متفکران برای ارتباط بین دو جوهر او یعنی ذهن وبدن گرفتار تحویلی نگری شدند (ناگل 1 ، تحویلی نگری و ضد تحویلی نگری )."