Abstract:
هدف از اين پژوهش شناخت مولفه هاي نقاشي زنان در دهه هاي 1370 و 1380 است. بي شك، گشايش فضاي هنري براي فعاليت ِ زنان و افزايش شمار زنان نقاش ميداني براي شناسايي اين فضا فراهم مي آوَرد. در اين پژوهش، از نظريه جيمز پل جي و روش تحليل متن او استفاده شد. جامعه آماري شامل دَه زن نقاش معاصر است: پنج هنرمند از فعالان دهه 1370 و پنج هنرمند از دهه 1380. از هر هنرمند دَه اثر، بر اساس روش تحليل متن، برگزيده و تحليل شد. بر اساس داده ها و نتايج اين پژوهش، آثارِ اين نقاشان معاصر ايراني تقريباً داراي مولفه هاي مشتركي است؛ اين مولفه ها از تجربيات همسان زنان هنرمند در جامعه ايراني سرچشمه مي گيرد.
Machine summary:
"اما، در جمع بندی باید بر این نکته تأکیـد کـرد کـه مؤلفـه هـای بیـانی و توصیفی آثار نسبت حداکثری و مشترکی دارند که از تجربه های مشترک زنان در جامعـه و روابط دوسویۀ تأثیرات پیرامونی و سوژة انسـانی (زن هنرمنـد نقـاش ) نشـئت گرفتـه است ، از جمله این مؤلفه های مشترک که در روابط میان جامعۀ هنری زنان نقاش معاصر به طور اعم دیده میشود و این رابطۀ متقابل را نمایان میسـازد، مـواردی اسـت کـه در میان این آثار به صورت پررنگ و تأکیدشده دیده میشود: توجه به فضای جامعه ؛ توجه به پوشش و اسلام گرایی در نظام اجتماعی؛ بیتـوجهی بـه هویـت زن و تسـلط دنیـای مردانه بر دنیای زنان ؛ پیوند میان زن با خانـه و همسـر و فرزنـد؛ محـدودیت اجتمـاعی زنان ؛ تسلسل و گسست در نظام اجتماعی و نظام خانواده و روابط انسانی؛ عـدم پیونـد عاطفی میان افراد؛ حضور اندوه ، یأس ، تنهایی و انزوا؛ آشفتگی و تیرگی در فضای زنـان و انسان معاصر؛ به هم پیچیدگی انسـان در فضـای اجتمـاعی؛ تسـلط آشـفتگی بـر دنیـا؛ سوژه بودگی زن ؛ طرد زنان از اجتماع ؛ نادیده انگاشته شـدن و فقـدان اسـتقلال و هویـت فردی؛ محدودیت ؛ نگاه جنسیتی اجتماع به زنان ؛ هجوم تکنولوژی عناصـر پیرامـون بـر دنیای انسان ؛ نارضایتی و ناخشنودی زن از جریان موجود؛ تهیشدن روح انسان و غلبـۀ تباهی بر هویت انسان ؛ و انتقاد از جنگ و مدرنیسم ."