Abstract:
كتاب جامعه سليمان، منسوب به حضرت سليمان عليه السلام است. بنا بر شهادت كتاب مقدس، خداوند به وي حكمت افاضه مي كرد. با وجود اين، ديدگاه هاي غيرحكيمانه اي نظير جبرگرايي، پوچ گرايي، لذت گرايي و چهره بدبينانه و مايوسانه اي در اين كتاب به سليمان نبي نسبت داده شده است. با بررسي و تحليل معنايي اصطلاح «حكمت» و نيز الهام از فرهنگ ناب اسلامي، مي توان با اضافه نمودن عنصر جمال، معناي دقيق تري از «حكمت» به دست آورد و بر اساس اين تحول معنايي، كتاب جامعه سليمان را غربالگري نمود، معناي حكمتي كه سليمان نبي از خداوند درخواست داشت را بازخواني كرد. بدين ترتيب، حكمت كه نوعي از آن، افاضه اي و نوع ديگرش تعليمي است، مبدا جمال و جمال مظهرِ آن است. در حقيقت، حكيم واقعي به همه جهان هستي با ديده احترام نگريسته و سراسر نظام آفرينش را زيبا و احسن مي بيند. بنابراين، نگرش هاي غيرحكيمانه اي كه در اين كتاب به حضرت سليمان عليه السلام منسوب است، با فرض اينكه ايشان مشمول عنايت الهي در افاضه حكمت است، پذيرفتني نيست.
“Solomon's Ecclesiastes” is attributed to Prophet Solomon. As the Bible testifies، Solomon’s theosophy was a God-given theosophy. However، unwise viewpoints، such as determinism، nihilism، hedonism، pessimism، and hopelessness are attributed to him in this book. By making a semantic review and analysis of the term "theosophy" together with the inspiration of pure Islamic culture and adding the element of beauty we can get a more precise meaning of “theosophy”. According to this semantic change، “Solomon's Ecclesiastes” can be screened and the meaning of the theosophy، which Prophet Solomon requested from God، can be reread. Thus، the two kinds of theosophy، i.e. emanating theosophy and instructive theosophy constitute the origin of beauty and beauty constitute the manifestation of theosophy. In fact a real theosopher views the whole universe with respect and the whole system of creation seems to him beautiful and best. Therefore، the idea of attributing unwise attitudes to Prophet Solomon in this book is unacceptable because it does not conform with the idea that theosophy was bestowed upon him through divine grace.
Machine summary:
"سپس با بیان تعریف شایستهای از حکمت بر اساس عنصر جمال، نشان داده میشود که ارایة چهرهای افسرده، بدبین و پوچنگر از حضرت سلیمان، بهعنوان پیامبر خدا، غیرواقعی بوده و همه عباراتی که در جامعه سلیمان در این خصوص بیان شده، نمیتواند کلام ایشان باشد؛ زیرا انسانی را که خداوند به زیور حکمت آراسته است، از این دلمردگیهای ملالآور و اندیشههای غیرحکیمانه مبرا میباشد.
<H2>نقد دیدگاه جبرگرایانه سلیمان</H2> در کتاب جامعه سلیمان، عباراتی وجود دارد که مشعر بر جبرگرایی آن حضرت است، بهگونهایکه انسان اختیاری در هیچیک از امور آیندة خود ندارد(جامعه، 3: 14).
<H2>نتیجهگیری</H2> با توجه تحلیلی که بر مبنای رابطه حکمت و جمال به دست آمد، معلوم شد برخی از جهانبینیهای منتسب به حضرت سلیمان، که در کتاب جامعه بیان شده است، نظیر پوچگرایی، لذتگرایی، یأس و ناامیدی و اعتقادات افراطی دیگر، غیرقابل توجیه و دور از شأن شخصیت برگزیده الهی است؛ زیرا کسی که خود مشمول حکمت افاضهای است، هرگز از او سخنان غیرحکیمانه سر نمیزند.
از سوی دیگر، به این نتیجه رسیدیم که واژة «حکمت»، از زاویه دیگری میتواند مورد توجه قرار گیرد و نتایج راهگشایی داشته باشد و بهعنوان معیاری برای بازشناسی بخشهای تحریفشده کتاب مقدس استفاده شود و در پرتو آن، حکمتی که حضرت سلیمان از خداوند درخواست نمود و امروزه در لابهلای دستنوشتههای بشری مدفون شده است، با تلاشی زیباشناسانه غبار ابهام و تحریف از چهره درخشان آن زدوده شود."