Abstract:
این مقاله ضمن توجه به مبانی فکری و تحول دیدگاهی جان راز، کتاب قانون ملل را به بحث و بررسی میگذارد. جان رالز با تالیف کتاب نظریه عدالت جان تازهای به مباحث فلسفی سیاسی بخشید. در دورهای که اثباتگرایی و تخصص برخاسته از علوم دقیقه، سایر معارف را به عنوان «غیرعلم» طرد و نفی میکرد، آرای جان رالز نه تنها نقطه عطفی در مباحث فلسفی، بلکه نیز تحولی در تفکر لیبرالیسم به حساب آمد. رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی، ضمن پایبندی به اصول کلی لیبرالیسم در تاکید و تمرکز بر آزادی فردی، آن را به حوزه سیاسی و ساختار بنیادین جامعه محدود کرد و در کتاب قانون ملل، همان نظریه را در سطح بینالمللی تعمیم داد. گفتنی است که مقاله بیشتر بر معرفی کتاب رالز متمرکز است و نگاه انتقادی در اینجا مد نظر نیست؛ هرچند که نقدهای چند از سنت اندیشه لیبرال و نقدهایی نیز از خارج از محدوده لیبرالیسم بر این کتاب، نقل میشوند.
This paper discusses the book “Law of Peoples”, written by John Rawls. Rawls had given a new soul to the political theory after the positivism attack. He smoothed the progress of the liberalism and stretched the political liberalism; while worried about the individual liberties, limited the liberalism to its political aspect. In his last attempt, he expanded his theory to the international level, by introducing some kinds of the different peoples, liberal, decent, out of low and aggressive, among them, and tried to approve the efficiency of liberal principles to those who seek a world with less war and conflict. However, at the last part, the paper will review some critiques on the book.
Machine summary:
سوم ، دول بی قانون ( out of law) و چهارم ، اجتماعات تحت شرایط نامطلوب (burdened societies)؛ و در نهایت اجتماعات «اقتدارگرای خیرخواه (benevolent absolutism) هستند: این اجتماعات حقوق بشر را رعایت می کنند اما بدان دلیل که اعضای این اجتماعات از ایفای یک نقش فعال [مشارکت معنادار] در اتخاذ تصمیم های سیاسی منع شده اند، بسامان نیستند.
(رالز، ١٣٨٩، صص ١٦-١٢) در ادامه و در بخش اول ، با عنوان وجه اول نظریه ایده آل ، مباحث زیر را به بحث دقیق می گذارد: قانون ملل به مثابه اتوپیای واقع گرایانه ؛ معنای اتوپیای واقع گرایانه ؛ شرایط داخلی تحقق اتوپیای واقع گرایانه در خصوص یک ملت ، شرایط متناظر برای اجتماع ملل ، تخیلی یا غیرتخیلی بودن اتوپیای واقع گرایانه ، چرا ملل و نه دول ؟، ویژگی های اساسی ملل و از جمله اینکه ملل ، فاقد حق حاکمیت سنتی هستند.
از نظر او، حقوق بشر دسته ای از حقوق است که نقش خاصی را در یک قانون ملل معقول ایفا می کند: این حقوق دلایل توجیه کننده برای جنگ و رفتار جنگی را محدود می کنند، دیگر این که ، این حقوق محدودیت های استقلال عمل درونی رژیم ها در برخورد با اتباعشان را معین می کنند.
(بهشتی ، ١٣٩٢) خوانش های انتقادی از قانون ملل ، به مواردی از این دست ارجاع داده می شود که اگر چه ممکن است یک سیاسی به همه قواعد پیشنهادی رالز در عرصه بین الملل وفادار باشد، اما چه بسا در داخل کشور خود، ستمکارانه عمل کند.