Abstract:
اين پژوهش در پي آن است تا با بررسي ساختاري روايت هاي نخستين نبرد سه جهان پهلوان نام آور ايراني يعني گرشاسب، سام و رستم، الگوي ساختاري واحد آنها را نمايان سازد و هم سويي اين الگو را با اسطوره نبرد «ايندره»، ايزد جنگ هندوايراني با «وريتره»، اهريمن خشك سالي نشان دهد. در اين راستا ابتدا به كمك روش تحليل ساختاري اسطوره به قطعه بندي روايت هاي نخستين نبرد اين پهلوانان و سنجش اسطوره بن هاي آنها با يكديگر پرداخته مي شود و سپس هم خواني الگوي ساختاري كه از نخستين نبرد جهان پهلوان ايراني يافته شده است، با نبرد آغازين و مشهور ايندره نمايان مي شود. نبردهاي يادشده هم راستا با واقعه اي صورت مي گيرند كه طي آن پهلوان/ ايزد جوان با حذف اقتدار پدر، خود جانشين او مي شود. بنابراين نتيجه مقاله حاكي از آن است كه ميان نبرد قهرمان هندوايراني با اژدها و حذف جايگاه ارجمند پدر قهرمان، رابطه اي درهم-تنيده برقرار است و گويي كه اين دو واقعه صورت تغييرشكل يافته يكديگرند و هر يك جايگزين روايي ديگري است. در اين ميان تنها يك عنصر واسط هست كه اين دو سوي معادله را همچون زنجيري به يكديگر متصل نگاه مي دارد و آن وجود سلاح پدري براي نابودي اژدهاست؛ يعني سمبل نيروي پدر براي از ميان بردن اژدها و به تبع آن، برچيدن اعتبار خود پدر.
This study aims at analyzing the structure of narratives about the first battle of the three Iranian heroes Garshasb، Sam and Rostam to define the common structural pattern in them and compare it with the myth of Indra’s fight who was the Indo-Iranian god of war، with Vitra، the evil god of drought. With this purpose، and using a structural analysis of myth، narrative segments of these heroes’ first battles will be defined and their mythemes will be compared. Then، it will be revealed how the structural patterns in these narrative are in consistent with Indra’s first and famous battle. The aforementioned battles take place in parallel with an event that is the young hero/god becomes his father’s successor by removing his authority. Thus، the result of the research suggests that there is an intertwined relationship between the fight of Indo-Iranian hero with dragon، and the elimination of the venerable status of the hero’s father. It seems that these two events are somehow the transformed forms of one another and each is the alternative for the other one. Here، there is one linking element that keeps the two sides of the equation connected like a chain، and it is the weapon of having a father، i.e. the symbol of father`s power to defeat the dragon and consequently denying the father’s authority.
Machine summary:
در ایـن راسـتا ابتـدا بـه کمک روش تحلیل ساختاری اسطوره به قطعه بندی روایت های نخستین نبرد این پهلوانان و سنجش اسطوره بن های آنها بـا یکـدیگر پرداختـه مـی شـود و سـپس هم خوانی الگوی ساختاری که از نخستین نبرد جهانپهلـوان ایرانـی یافتـه شـده است ، با نبرد آغازین و مشهور ایندره نمایان می شود.
پیروان مکتب اسطورهشناسی آیینی نیز که ضـمن آن هـر اسـطورهای را تفسـیری از یک رسم مذهبی و روایت شفاهی یک آیین می پندارند، پهلوان و اژدهـا را یادگارهـایی از عناصر دراماتیک و حماسی مراسم بهاری و جشن های نوروزی قلمداد می کنند کـه خـود بازماندة آیینی بسیار کهن از روزگاران پیشین است کـه بـر اسـاس آن، شـاهی کـه دورة معینی سلطنت کرده بود، ضمن نبردی تن به تن با پادشاه نوگزیـده کشـته مـی شـد و در دوران بعدی، پس از برافتادن این آیین ، مراسم پیشین را در جشن های بهاری به صـورت ستیزة پهلوان با اژدها که در ضمن تجسم باروری و سترونی نیز محسوب مـی شـدند، بـه نمایش درمی آورند (سرکاراتی ، ١٣٨٥: ٢٤٨؛ بیضـایی ، ١٣٨٣: ٢٥).
آنچه برای شروع بررسی های خود به عنوان اسطورة کلیدی ١ پژوهش برگزیدهایم ، داسـتان گرشاسب است که تقابل های سادهتر و برجسته تـری دارد کـه بـه مـا اجـازه مـی دهـد آن را به آسانی قطعه بندی کنیم و به بررسی اسطوره بن ها و سنجش آنها با دیگر روایت ها بپردازیم .