Abstract:
تغيير و نظم موضوع مركزي و فصل مشترك بزرگان انديشه اجتماعي و جامعه شناسي تاريخي در عصر مدرن مي باشد. به علاوه نحوه تبيين اين دو پديده نيز در گذر زمان از طبيعت گرايي و نفي انسان تا توجه به عامليت و ساختار و كنش متقابل اين دو سير كرده است. اين مقاله تلاش مي كند پس از فراهم آوردن مقدمات نظري، ديدگاه شهيد مطهري را در مورد تغيير و نظم و همچنين نحوه استدلال او را تدوين و با آخرين دستاورد هاي جامعه شناسي تاريخي مقايسه كند. در بين ديدگاه كساني كه در تحليل به عامليت توجه مي كنند يا به ساختار ، شهيد مطهري تغيير و نظم را بر اساس تعامل دو سويه عامليت و ساختار تحليل نموده است، منتها در مقام ارزيابي عامليت و ساختار نقش اساسي را به عامليت واگذار مي كند نه به ساختار.
Machine summary:
"باید توجه نمود اگرچه شهید مطهری به معنای مصطلح نه جامعه شناس بوده و نه مـورخ ، بلکه فیلسوف اجتماعی بوده است ، که با استفاده از آموزه هـای وحیـانی، دسـتاوردهای فلسـفه اسلامی و دریافت های تاریخی و تجربی به سؤال های جامعه شناسی تاریخی پاسخ داده اسـت .
البته پاسخ به سؤال جامعه شناسی تاریخی ازمنظر دینی و فلسـفی منحصـر بـه شـهید مطهـری نبوده و نیست ، بسیاری از متفکران قبل از ایشان نیز از منظـر فلسـفی و دینـی بـه ایـن مسـأله پرداخته اند؛ برای مثال افلاطون و ارسطو از منظر فلسفی و آگوستین قدیس از منظـر دینـی بـه پرسش تغییر و نظم پاسخ داده اند.
با توجه به مسأله مذکور پرسش اصلی این نوشتار عبارت اسـت از: شـهید مطهری «تغییر» و «نظم » را چگونه تبیین نموده است ؟ به عبارت دیگر سؤال فوق بـه دو سـؤال زیر تحلیل میشود: الف .
این غرایز منشأ ١-شهید مطهری نکته مهم در این مورد اشاره نموده است ؛ ایشان معتقد است در کتب فلسفه تاریخ بین اینکه علل محرکه تاریخ و عامل دگرگونی در تاریخ و جامعه خلط شده است ؛ بسیاری آنها اساسا به مسأله نخست توجه نکرده اند و عاملان تغییر را به جای علت آن قرار داده اند.
این رشته اگرچه پس از جنگ جهـانی دوم بـه عنـوان یـک رشـته مستقل مطرح شده است ، ولی پرسش های آن به دلیل اهمیتـی کـه دارد در میـان دانشـمندان در ادوار مختلف تاریخ مطرح بوده است ؛ از دانشمندان یونان باسـتان گرفتـه تـا دانشـمندان عصـر حاضر، هر کدام از منظر خاصی به آن پاسخ داده اند."