Abstract:
فلوطین به سه اقنوم احد، عقل و نفس قائل است که اقنوم دوم قابل تطبیق با صادر اول است. احد عقل را بیآنکه بداند، بهوجود میآورد. عقل بهمثابهی تصویر احد، ابتدا واحد و نامتعین است، اما سپس میلی گناهآلود او را از احد جدا میکند. عقل پس از جدایی، گویی پشیمان میشود و دوباره به سوی احد بازمیگردد. این بازگشت باعث متعینشدن عقل و کاملشدن فعلیت او و پیدایی ایدهها میشود. با اینکه تبیین فلوطین تفاوتهای زیادی با آراء مستنبط از متون دینی در خصوص صادر اول دارد و بهعلاوه، بر اساس زمینهی فکریِ کاملاً متفاوتی شکل گرفته است، مشابهتهایی نیز میان این دو وجود دارد. همچنین دستکم در برخی موارد، تفاوتها کمتر از چیزی است که بهنظر میآید. در این مقاله، مسائل درخورِ مقایسهی دو دیدگاه تبیین و بررسی خواهد شد.
Machine summary:
"نکته ای که می توان آن را با آراء فلوطین مقایسه نمود این است که بر اساس آیه ی «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون » (یس / ٨٢)، به نظر می رسد از خداوند هر چیزی (دست کم تمامی مجردات ) می تواند بی واسطه صادر شود (صدور باواسطه و زمانمند موجودات جسمانی نیز ناشی از ضعف قابل است )، اما با نظر دقیق ، مشخص می شود که درواقع ، تنها یک چیز از خداوند، بی واسطه صادر می شود و آن همان «امر» و فرمان «کن » خداوند است ، که واسطه در صدور سایر اشیاء از خداوند است و برای موجودیت خودش ، به امر دیگری نیاز ندارد، بلکه مستقیما توسط خداوند ایجاد می شود.
مثال حالت دوم ، «واحد کثیر» نامیده شدن صادر اول (زیرا حتی اگر تفسیر ملاصدرا از کثیربودن صادر اول در آیات و روایات پذیرفته شود، کثیربودن صادر اول در روایات ، معنای کاملا متفاوتی از کثیربودن عقل در فلوطین دارد) و یا جایگاه بلند نور در تبیین نظریه ی صدور (زیرا فلوطین تحت تأثیر افلاطون و برای بیان شباهت و وابستگی عقل به احد، رابطه ی این دو را به رابطه ی خورشید و شعاع نورش تشبیه می کند؛ حال آن که حکمای اسلامی تحت تأثیر متون دینی معنای وسیعی برای نور قائل شده اند که به آن معنا، نور و وجود مساوق اند و اطلاق نور بر احد، صادر اول و یا سایر موجودات ، حقیقت است نه مجاز) و یا پس رفتن و پیش آمدن عقل در آغاز آفرینش آن است ."