Abstract:
داستان حضرت آدم 7 در قرآن مورد توجه اکثر متکلمان و فیلسوفان است. اصولا شیوه قرآن بر آن است که مسائل و مفاهیم ذهنی و معقولات ورای محسوسات و فراتر از درک محدود بشری را به یاری تمثیل و تشبیه معقول به محسوس بیان نماید؛ اما باید توجه داشت که مواد داستان و ساختار درونی دارای واقعیت است. طبق آیه «و عصی آدم ربّه فغوی» (طه: 121) حضرت آدم7 مرتکب عصیان شده است. مفسران با مشربهای مختلف کلامی و عرفانی بهگونهای آیه را تفسیر میکنند که خدشهای بر عصمت حضرت آدم 7 وارد نشود. با این وجود باز هم شبهاتی مطرح است که پاسخ مفسران به حل آنها نمیانجامد. با بررسی دقیق مفردات آیه و استفاده از روایات میتوان گفت این آیه بیانگر نحوه سیر و سلوک آدم 7 در دنیاست و با عصمت حضرت آدم 7 هیچگونه منافاتی ندارد. حضرت آدم 7 در اثر خوردن از درخت ممنوعه و توجه به غیر خدا از درگاه الهی رانده شده و نمیتواند مانند پیامبر اکرم9 به مراتب بالای ولایت دست یابد و عاصی خوانده میشود.
The story of Adam is noticed by most theologians and philosophers. Quran's method of expression is to explain subjective and rational concepts، which are not sensible and may not be understood by human's limited understanding، using similes – comparing the rational with the sensible - and metaphors; yet it is important to notice that the data and internal structure of the story is real. Adam has committed sin according to the verse "Adam disobeyed his Lord، and went amiss" (Qur'an، 20:121). Qur'an interpreters، from different theological and mystical schools، interpret the verse such that it does not impair Adam's infallibility. There are still some questions unanswered by the interpreters. An exact inspect of the words of this verse and considering the tradition [which explains it] makes it clear that the verse points the method of Adam's mystic journey in the world and is not incompatible with Adam's infallibility. Adam was expelled from God's exalted presence because of eating from the forbidden tree and paying attention to someone other than God and thus cannot achieve the highest levels of vilayah، such as prophet Mohammad (PBUH)، and is called disobeyer.
Machine summary:
"اگر هم گفته شود چرا از واژه هبوط برای راندهشدن آنان از آنجا استفاده شده است، در پاسخ میگوییم که در کتب لغت این واژه هم برای نزول از بالا به پایین و هم برای انتقال از مکانی به مکان دیگر استفاده شده است (زمخشری، 1979، ص693/ مصطفوی، 1386، ج11، ص234)؛ ازاینرو لازم نیست، مکان برزخی یا بهشتی باشد که از آنجا به پایین، یعنی زمین نزول کرده باشند و میتوان منظور از «هبوط» را مطابق ظاهر آیه انتقال آدم 7 از آن باغ به سرزمین دیگری دانست.
به همین علت در آیه شریفه آمده است: «إن الله لایهدی القوم الظالمین(انعام: 144) » (مهدوی، 1387، ص71) و هرچه دایره ظلم انسان وسیعتر گردد، به همان نسبت خروجش از منطقه اصلی بیشتر است؛ بنابراین هرچه انسان ظالمتر گردد، به انکار او افزوده میشود و هرچه عادلتر باشد، گرایش او به خدا بیشتر خواهد بود (همان، ص72)؛ ازاینرو منظور از ظالمخواندن حضرت آدم 7 در اثر خوردن از شجره منهیه، دورشدن وی از منطقه اصلی است که در آنجا علم به حق تعالی برای او ظهور مییابد.
آیه «و عصی آدم ربه فغوی» (طه: 121) بیانگر گناه عرفی نیست، بلکه نشان میدهد حضرت آدم7 در مراتب سیر و سلوک و عشقورزیدن به محبوب آنچنانکه رسم عشاق است، عمل نکرده و دچار غوایت شده است؛ به عبارت دیگر نتوانسته است در مراتب ولایت حرکت کرده، به مراتب بالاتری دست یابد؛ چنانکه پیامبر اکرم9 به مقام «قاب قوسین او ادنی» رسید."