Abstract:
خاورمیانه به عنوان حیات استراتژیک قدرتمندان و تلاقی علایق شان همواره در زمره سیاست و استراتژی بالا از طرف قدرت های بزرگ قرار داشته است . تقریبا همه مباحث چشم اندازهای ژئوپلتیک جهانی با سر هالفورد مکیندر آغاز می شود، در اندیشه این ژئوپلیتیسین خاورمیانه عربی به علت همجواری با هارتلند و دسترسی به آب های آزاد بهترین موقعیت استراتژیک را هم برای تهدید هارتلند و هم برای دفاع از آن در اختیار خاورمیانه عربی قرار داده است ، اندکی بعد آلفرد ماهان در چهارچوب فضایی نظریه قدرت دریایی ، اهمیت مجموعه شبه جزایری منطقه خاورمیانه را که معتقد است بایستی روسیه را در این منطقه متوقف کرد، مورد تاکید قرار می دهد. از دیگر نظریات مشروح قائل به جایگاه خاورمیانه در این مقاله ، می توان از نظریه «ریملند» نیکولاس اسپایکمن ، و القاب خاورمیانه به عنوان «کمربند شکننده » در اندیشه های کوهن ، خاورمیانه عربی به عنوان قلب جهان اسلام در نظریه «برخورد تمدن های هانتینگتون » ، اندیشه های دکتر پیروز مجتهدزاده که خاورمیانه را به عنوان «هارتلند جدید» و بزرگترین مخزن نفتی جهان نام می برد و سر انجام خاورمیانه به عنوان بزرگترین حیات استراتژیک برای تامین منافع راهبردی آمریکا در اندیشه های زبینگیو برژینسکی را می توان نام برد.
Machine summary:
"تقریبا همه مباحث چشم اندازهای ژئوپلتیک جهانی با سر هالفورد مکیندر آغاز می شود، در اندیشه این ژئوپلیتیسین خاورمیانه عربی به علت همجواری با هارتلند و دسترسی به آب های آزاد بهترین موقعیت استراتژیک را هم برای تهدید هارتلند و هم برای دفاع از آن در اختیار خاورمیانه عربی قرار داده است ، اندکی بعد آلفرد ماهان در چهارچوب فضایی نظریه قدرت دریایی ، اهمیت مجموعه شبه جزایری منطقه خاورمیانه را که معتقد است بایستی روسیه را در این منطقه متوقف کرد، مورد تأکید قرار می دهد.
این در حالی است که حوزه انرژیک خلیج فارس به عنوان بزرگترین مخزن نفتی جهان در اختیار کشورهای خاورمیانه عربی منطقه خلیج فارس نیز هست این واقعیت ها باعث شد تا دانشمند خبره آمریکایی ، پرفسور جفری کمپ ١ در نوشته ای که در سال ١٩٩٧ منتشر کرد، مجموعه سرزمین های در برگیرنده خلیج فارس و دریای خزر را «بیضی استراتژیک انرژی ٢» نام دهد.
جمع بندی و نتیجه گیری از جمع بندی مطالب فوق به دست می آید که خاورمیانه به عنوان یک منطقه استراتژیک بزرگ ، به عنوان مهره اصلی بازی در دست قدرت های بزرگ می باشد و در این مکان جغرافیایی ، منافع اقویاء مورد تلاقی و برخورد بین همدیگر قرار می گیرد، با توجه به این موضوع می توان از خاورمیانه به عنوان مناطق گسسته ای نام برد که که از نیل به یک اتحاد سیاسی و یا اقتصادی عملی ناتوان می باشند، این در حالی است که برخی از بخش های کمربند گسسته می تواند سیاست بی طرفی یا عدم تعهد را اتخاذ نماید ولی همزمان سایر بخش ها در پیوندهای خارجی ادغام می شوند."