Abstract:
متون عرفانی از مهمترین متونی هستند که به منظور انتقال آموزههای معرفتی و اثرگذاری بر مخاطبانی که دغدغۀ آگاهی و تربیت باطنی دارند، تنظیم شدهاند. از این رو به نظر میرسد در راستای تحقق این هدف، از شگردهای خاصی در بیان بهره گرفته شدهاست. با توجه به شیوۀ سخن در این دست آثار، میتوان متون عرفانی را در شمار متون خطابی دانست. در این پژوهش، ضمن نگاه به مفهوم خطابه و سیر تاریخی آن، ابزارهایی چون تمثیل و استعاره ـ که در شیوۀ خطابی مورد استفاده قرار میگیرد ـ بررسی شدهاست. از این رهگذر، آرای عبدالقاهر جرجانی در باب صنایع بلاغی مذکور و نسبتی که با خطابه و ابزار خطابی دارد، مورد توجه قرار گرفتهاست. با توجه به این موضوع، متون عرفانی به مثابۀ متنی خطابی بررسی شدهاست؛ زیرا شیوۀ بحث و استدلال در این متون، شیوهای خطابهای و فارغ از استدلالهای منطقی و ریاضیوار است و این متونْ روی در باورپذیر ساختن آموزهها و لطایف عرفانی و اقناع مخاطب دارند و در این راه ابزارهایی چون تمثیل و استعاره را به کار میبندند. به همین دلیل، میتوان متون عرفانی را از سنخ متون خطابی دانست.
Mystical texts are the most important texts have been set to convey epistemic teachings and to influence the audiences concerned with awareness and esoteric training. Therefore it seems that specific techniques have been used in rhetoric to fulfill this objective. According to the style of speech in mystical texts، they can be considered as rhetoricals. Reviewing the concept of rhetoric and its history، in present essay، some of rhetorical techniques such as allegory and metaphor are going to be discussed. So Abd al-Qahir -Jurjani's votes on eloquence and rhetorical art and its relation to rhetoric and its tools have being paid attention. Due to this the mystical texts have been studied as rhetorical texts because the method of discussion and reasoning in such texts is based on rhetoric principles with no logical and mathematical reasoning. The aim of these texts is to make teachings and mystical contents believable and to satisfy the audience using techniques such as allegory and metaphor. Mystical texts، therefor، can be considered as rhetoricals.
Machine summary:
با توجه به این موضوع ، متـون عرفـانی بـه مثابـه متنی خطابی بررسی شده است ؛ زیرا شیوه بحث و استدلال در این متـون ، شـیوه ای خطابـه ای و فـارغ از استدلال های منطقی و ریاضی وار است و این متون روی در باورپذیر ساختن آموزه ها و لطایف عرفـانی و اقناع مخاطب دارند و در این راه ابزارهایی چون تمثیل و استعاره را به کـار مـیبندنـد.
ارسطو فقط وجه اقناعی خطابه را مورد توجه قرار داده نداد، بلکه بـه شـیوه هـا و امکاناتی که این فن در موقعیت های خاص در اختیار مـی گـذارد، نظـر داشـت : «نقـش آن [خطابه ] فقط توفیق یافتن در اقناع شنوندگان نیست ، بلکه کشـف روش هـایی اسـت کـه توسـط آن ها بتوان تاآنجاکه شرایط هر مطلب مشخصی امکان می دهد، به چنین تـوفیقی نائـل گردیـد» (همان : ١٣٥٥ b).
شیوه های گونـاگونی کـه در خطابـه بـه کـار گرفته می شود، زمینه ساز این تأثیرگذاری است ؛ برای نمونه ، یکی از اصول خطابه ، فصیح و بلیغ سخن گفتن است ؛ این امر خود در برانگیختن احساس پذیرش مخاطبان مؤثر اسـت .
با توجه به شیوه هایی که در متون عرفانی در بیان آموزه ها و مفاهیم عرفانی به کار گرفته شده و نیز مطالبی که پیش تر آمد، به نظر می رسد در متون عرفانی ، مسئله اقناع مخاطب مورد توجه است ؛ زیرا محتوای ایـن آموزه ها برهان ناپذیرند و از طرفی گوینده ، گزیری از نشر آموزه های عرفانی و بیان معارف ندارد؛ از همین رو لازم است سخن خود را به طریقی مطرح سـازد کـه هـم در́ک و هـم پذیرفته شود.
Rhetoric کnd Poetics in کntiquity, Oxford University Press.