Abstract:
یکی از بزرگترین و بهترین داستان های قرآنی که خود قرآن نام احسن القصص را بر آن اطلاق کرده است داستان حضرت یوسف(علی نبینا و اله و علیه السلام) می باشد که در طول قرون و اعصار مورد تحقیق و بررسی های زبان شناختی، علوم بلاغی، علوم اجتماعی، علوم روانشناسی و ... قرار گرفته است و هر کدام به نوعی اب حوض و تعمق در آن به این مهم دست می یابند که داستان کلیه ی ظرافت های علوم امروز را در بردارد. در مقاله حاضر با بررسی جوانب روانشناختی و مشاوره ای برخی آیات به نمودهای تعامل روان تنی در خانواده، بهداشت روانی خانواده و روش آگاهی بخشی و شناخت درمانی در آن، الگوی قرآ« در یکسان و همانند سازی فرزندان، روانشناسی روابط والدین با فرزندان و فرزندان با والدین، روانشناسی بخشش و کرامت انسانی و... دست یافته و هر کدام را با روشی توصیفی - اسنادی با توانبع و زیر مجموعه ها مورد بررسی قرار می گیرند.
Machine summary:
"این احساس و تصمیم خصمانه ، ناشی از آن بود که برادران باورشان نمی شد یا نمی دانستند چرا، به رغم آن که تعداد آنان بیش تر بود، پدر به یوسف و برادر تنی اش بنیامین عشق بیش تری می ورزد!، به استناد مفاد ضمنی این دو آیه ، رفتار حضرت یعقوب (علی نبینا و اله و علیه السلام ) با یوسف و برادر تنی، متفاوت با سایر فرزندانش بوده است .
(سوره یوسف ؛ آیه ٥) مفاد این آیه ، نشانگر این است که کتمان ، می تواند شیوه ای برای دست یابی به بهداشت روانی در تنظیم روابط اجتماعی، (علی نبینا و اله و علیه السلام ) حفظ نعمت های الهی و تسهیل رسیدن به منزلت ها باشد و چه بسا به همین دلیل بود که حضرت یعقوب از یوسف چنین درخواست کرد: «پسرم !
(طبرسی،١٣٨٠ ، ج ١١: ١٥) روانشناسی بخشش و کرامت انسانی تبرئه دیگران و گناه و اشتباه گذشته را تازه نکردن و کینه های گذشته را به یاد نیاوردن از جمله درس های بزرگی که در داستان یوسف (علی نبینا و اله و علیه السلام ) وجود دارد این است که او گذشته تاریک را زنده نکرد و سعی کرد اعمال بد برادرانش و رنج و مشقتی را که به خاطر آنها تحمل کرد فراموش کند، بلکه بالاتر از این از دیدار برادرانش اظهار خوشحالی می کرد و این گناه را به گردن شیطان می انداخت و شیطان را مورد ملامت قرار می داد: « (یوسف ) گفت : امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست !"