Abstract:
دیالکتیک، یکی از شاخص ترین شیوه های ایجابی و سازنده ایست که هر انسان کمال گرایی به وسیله ی آن، با تطوّر ذاتی زندگی در جهت تکامل و سیر به سمت غایت حقیقی همراه می شود. مولانا و هگل، دو متفکّر برجسته، از دو برهه ی زمانی بسیار دور از هم هستند که به بیان جنبه های مختلف اندیشه ی دیالکتیکی پرداخته اند. پرسش اصلی این جستار، این است: بارزترین وجوه مشترک میان دیالکتیک عرفانی مولانا و دیالکتیک ایده آلیست هگل کدام است؟ باید اذعان کرد که اگر چه مولانا به طور کلّی مخالف با فلسفه است، اما سخن عرفانی او از چاشنی فلسفی خالی نیست. این پژوهش به روشی توصیفی – تحلیلی، ابتدا به توضیح و تبیین اندیشه ی دیالکتیکی هگل و سپس شرح مصادیق بارز آن از مثنوی و غزلیّات شمس می پردازد. در نهایت این نتیجه حاصل شد که آنچه در مسیر دانندگی و تکامل روح انسانی با تکیه بر عشقی خالصانه صورت می گیرد، مهمترین نکته در اشتراک نظر این دو اندیشمند است.
Machine summary:
(مصلح، 1392 : 327) بنابراین تمامی اجزای جهان با حقیقت کل یگانه اند و دویی در میان آنها معنایی ندارد و « تعدد و ترکیب تنها برای ظهور حکمت، معانی (و بخشش الهی11 ) است؛ چنانکه تا کمند یکتاست، صید در کمند نیفتد و چون خواهند که صیدی در کمند اندازند ناچار باید کمند را دو تا کنند و این دویی که برای حصول این غرض است، رشته را دو تا می نماید و لیکن آن را دو رشته ی مختلف قرار نمی دهد»: (فروزانفر، 1373 : 121) گفت یارش: کاندرآ ای جمله من نی مخالف چون گل و خار چمن رشته یکتا شد، غلط کم شو کنون گر دو تا بینی حروف کاف و نون کاف و نون همچون کمند آمد جذوب تا کشاند مر عدم را در خطوب پس دو تا باید کمند اندر صور گرچه یکتا باشد آن دو در اثر گر دو پا گر چارپا، یک را برد همچو مقراض دو تا یکتا برد آن دو انبازان گازر را ببین هست در ظاهر خلافی ز آن و ز این (مثنوی، دفتر اول: 3082 تا 3077) هرچه روئید از پس محتاج رست تا بیابد طالبی چیزی که جست حق تعالی گر سماوات آفرید از برای دفع حاجات آفرید (مثنوی، دفتر سوم: 3209 و 3208) 2-4- عشق و دین، اصلی ترین ابزارهای سیردیالکتیکی هگل در رساله ی " طرحهایی برای دین و عشق" به بیان این مطلب می پردازد که آدمی همواره درون تعارضات و تضادها زندگی می کند سعادت او به آن است که در درونش وحدت برقرار شود و از تعارضات فرا رود.