Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هویت سازمانی و سبک رهبری امنیت مدار با عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا انجام شده است . روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است . جامعه آماری را کلیه کارکنانی تشکیل دادندکه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد٢٦٠ نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده های موردنیاز از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی در حد آزمون کالموگروف - اسمیرونوف ، آزمون T تک متغیره ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین هویت سازمانی و سبک رهبری امنیت مدار با عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. از میان ابعاد هویت سازمانی، مولفه دانش راهبردی بیشترین تاثیر را در پیش بینی عملکرد شغلی داشته و از بین ابعاد سبک رهبری امنیت مدار، مولفه های مقبولیت و استفاده از انگیزه ذاتی به ترتیب بیشترین تاثیر را در پیش بینی عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان دارند.
Machine summary:
"لـذا باتوجه به مبانی نظری و تعاریف و تحقیقات انجام شده در این امر پژوهشگر در صـدد یـافتن پاسـخ علمی به این سؤال است که : آیا بین هویت سازمانی و سبک رهبری امنیت مدار بـا عملکـرد شـغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا رابطه وجود دارد؟ ( به تصویر صفحه مراجعه شود)شکل ١.
بررسی رابطۀ هویت سازمانی و سبک رهبری امنیت مدار با عملکرد شغلی با استفاده از ( به تصویر صفحه مراجعه شود)باتوجه به جدول و براساس نتایج بـه دسـت آمـده از آزمـون همبسـتگی پیرسـون ، بـین هویـت سازمانی و عملکرد شغلی کارکنان (٠٠٢١=p و٠١٤٤=r)رابطه مثبت و معنی دار وجـود دارد؛ زیـرا (٠٠٥>p).
همان طورکه در مبانی نظری اشاره شد، هویت سازمانی موجب انسـجام سـازمان ، کسـب دانش های اساسی و کیفیت کار مدیران میشود (آنیتی و همکاران ،٢٠٠٦)، لذا برای توضیح بیشـتر این نتیجه باید اذعان کرد که مدیران عالی سازمان در شکل گیری هویت سازمانی نقـش بـه سـزایی ایفا میکنند؛ زیرا توانایی مدیران در انتخاب سبک رهبری منجـر بـه اتخـاذ تصـمیمات راهبـردی مناسب و اثربخش درجهت بهبود موقعیت سازمان و همچنین موجب شایستگی، اعتبار، خوشنامی و تخصص آنها خواهد شد تا کارکنان بیشتر با سازمان خود هویت یابی کنند و درنتیجه با اشتیاق و انگیزه بیشتری به انجام وظایف بپردازند و عملکرد شغلی خود را افـزایش دهنـد (شـمیر و کـارک (٢٠٠٤).
نتیجه فرضیۀ اول نیز نتـایج نشـان داد کـه بـین مؤلفـه هـای دانش استراتژی، ابزارها و حمایت و ارتباطات داخلی بـا عملکـرد شـغلی کارکنـان رابطـه مثبـت و معنی دار وجود دارد که با یافته های آشفورث (١٩٩٨)، ون دیک و همکـاران (٢٠٠٤) و قاسـم زاده ، ملکی و حبیبی(١٣٩٣) که در مطالعات خود بیان کردند هویـت سـازمانی باعـث افـزایش عملکـرد شغلی میشود، همخوانی دارد."