Abstract:
ابن میمون آندلسی "عقل" را مهمترین ممیّزه انسان از سایر حیوانات و نعمتی از جانب خداوند برای بشر می داند که مهمترین عامل پیونددهنده بین او و حق تعالی می باشد. به باور این متفکر، میزان بهره گیری از این گوهر است که مراتب افراد در قرب نسبت به باریتعالی را تعیین نموده و بهره گیری ازعقل و علم در عرصه اجتماعی را نیز موجب رشد جامعه و تعاملات حسنه در میان مردم می داند. ابن میمون به عنوان یک خاخام برجسته یهودی ، پیروی ازفرامین شریعت حضرت موسی که مطابقت با موازین خرد و حکمت دارد را راهی می داند که می تواند انسان را به کمالات مادی و معنوی نائل نموده و زمینه شکوفایی عقلی و خلقی جامعه را فراهم آورد. در همین راستا وی مراتبی را برای سیر تکاملی انسان برشمرده و معتقد است که صرفا وصول به مرتبه پایانی که دربرگیرنده معرفت به حقایق و خصوصا معرفت به خداوند و افعال اوست می تواند سعادت حقیقی را برای انسان فراهم آورد. با این حال به عقیده ابن میمون، هیچ یک از این محاسن نمی تواند توجه کننده قول به محوریّت انسان در میان مخلوقات و اینکه او غایت خلقت است ، محسوب گردد.
قریب به دیدگاه های فوق را در آراء صدرالمتالهین شیرازی نیز می توان یافت. نزد او «ناطقیت» بره عنروان ممیزه اصلی انسان از سایر حیوانات است و ادای حقّ عقل در دو بعد نظری و عملی آن، موجبات سعادت و کمال حقیقی انسان را فراهم می آورد. در این رویکرد،پیروی از قوانینی که در عرصه های فردی و اجتماعی توسط شریع مصطفی )ص( در قالب عبادات، معاملات و قواعد اخلاقی، مقرّر شده است ، به عنوان بهترین دستورالعمل برای شکو فایی انسانی بر شمرده می شود. با این حال در اندیشه صدرایی نیز کمالات عقل نظری، مرتبه ای والاتر از عقل عملی دارد و مراعات دستورات قوانین شر در قالب مزبور، طریقی برای وصول به سعادت نهایی انسان در بعد نظری که عبارت از مشاهده معقولات و حقایق و اتحاد با حقّ است، به شمار می آید. با وجود توانایی های نهفته در عقل، صدرا نیز مانند ابن میمون، انسان را تنهرا در میران مخلوقات
عالم ماده دارای محوریّ دانسته و باور به خلق تمام ممکنات از بهر انسان را نمی پذیرد.
Machine summary:
(همو، 1423: 207، همو، 1422: 4-383) نکته قابل توجه در اینجا، شباهتی است که میان مرتبه سوم از کمالات در اندیشه ابن میمون، و مراحل سلوکی کمال در بعد عملی از نظر ملاصدرا است، چرا که هر دو متفکر، مراعات بایدها ونبایدهای اخلاقی و تعبد نسبت به احکام شرعی را مقدمهای برای وصول به کمال حقیقی میدانند الا اینکه میتوان مورد سوم و چهارم و مابعد آن از میان مواردی که صدرا برای طی سلوک عملی بیان نموده را در زمره غایت مشترک بعد نظری و بعد عملی دانست و این همان غایتی است که به باور ملاصدرا و ابن میمون تنها در دسترس عدۀ قلیلی از انبیاء و اولیاء است، همان کسانی که عقولشان در پیوند دائم با حق تعالی بوده و همواره خود را حاضر نزد او مییابند و همچنان که ابن میمون متذکر میشود، عنایت پروردگار همواره شامل آنان است، و هر چند که ظاهرشان در میان مردم است و به معاشرت با آنان و گذران امور زندگی خویش میپردازند لکن باطنشان در اتحاد با پروردگار و مشاهده جمال و جلال الهی است و به تعبیر صدرا، اینان هستند که به وادی سفر در حق و از حق نیز قدم گذاشتهاند.