Abstract:
رمان «جای خای سلوچ »، نوشتة محمود دولت آبادی از مهمترین رمان های اجتماعی در حوزة ادبیات اقلیمی - روستایی است که از جهات گوناگون جای بحث و بررسی دارد. یکی از دیدگاه هایی که در بررسی این رمان می توان از آن بهره برد، نظریة چندآوایی باختین ، منتقد روسی ، است ، ازاینرو مقالة حاضر، به بررسی «جای خالی سلوچ » از نظر چندآوایی و میزان مطابقت آن با این نظریة باختین می پردازد. این بررسی به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی -توصیفی انجام شده است . از نظر این منتقد رمانی دارای ارزش و اعتبار است که در آن تمامی صداهای موجود، صدای شخصیت ها، نویسنده و ... به موازات هم به گوش برسد و صدایی بر صدای دیگر حاکم نگردد. نتیجة بررسی نشان می دهد هر چند در بخش هایی از این رمان صدای نویسنده بر سایر صداها حاکم می شود، چنانکه گویی نویسنده به جای شخصیت ها احساس می کند، می اندیشد، می پرسد و پاسخ می دهد، اما وجود مصادیق و موّلفه های متعددی در بخش های دیگر، از جمله : وجود شیوه های روایی گوناگون در رمان ، حضور و گفتمان
دیگری در گفتار شخص و درهم آمیختگی آواهای گوناگون در رمان، آن را در شمار رمان های
چند صدایی قرار می دهد.
Machine summary:
"وجود شیوه های روایی گوناگون ، طرح افکار و اندیشه هـای طبقات مختلف در کنار هم ، دیدگاه متفاوت شخصیت ها در مورد یـک موضـوع واحـد، حضور دیگری در سخنان نویسنده و دیگر شخصیت ها و مواردی از این دسـت موجـب می شود تا بتوانیم «جای خالی سلوچ » را به عنوان رمـانی کـه تـا حـدود زیـادی قابلیـت تطبیق با نظریة چند صدایی را دارد به شمار آوریم و آن را از این منظر مـورد بررسـی و مداقه قرار دهیم .
»( دولت آبـادی ، ١٣٨٨،ص ١٤) و یـا هنگـامی کـه نویسنده از سلوچ و ترک خانواده اش سخن مـی گویـد بـا آوردن جملاتـی بـه صـورت واگویة مرگان با خودش در داخل گیومه ، حاکم بودن صدای خویش در حین روایت را از بین برده و صدای مرگان را نیز در کنار صدای خویش منعکس می کند: «تا چشم ها بـا تو هستند به نظر عادی می آیند؛ اما همین که این چشم ها ناگهان کور شوند، بـه میلـه ای داغ یا به سرپنجه هایی سـرد، تـو دیگـر تنـور خانـه ای را هـم کـه عمـری در آن آتـش افروخته ای ، نمی بینی .
وجود شیوه های روایی گوناگون ، طرح افکار و اندیشه هـای طبقات مختلف در کنار هم ، دیدگاه متفاوت شخصیت ها در مورد یـک موضـوع واحـد، حضور دیگری در سخنان نویسنده و دیگر شخصیت ها و مواردی از این دست موجـب می شود تا بتوانیم «جای خالی سلوچ » را به عنوان رمانی کـه تـا حـدود زیـادی ، قابلیـت تطبیق با نظریه چند صدایی را دارد به شمار آوریم و آن را از این منظـر مـورد بررسـی قرار دهیم ."