Abstract:
مرز به عنوان پدیده ای پویا، یکی از موضوعات بنیادی مطالعات جغرافیای سیاسی به شمار می رود. در گذشته، بیشتر مطالعات مرزی، تقریبا به طور انحصاری بر حکومت ها متمرکز بودند، اما امروزه مرز، خطی قلمداد می شود که مقیاس های فضایی و اجتماعی متنوع را از یکدیگر جدا می کند. درواقع، بیشتر پژوهش های کنونی در جغرافیای انتقادی، بازتاب دهنده گرایش مجدد به وجود مرز است. در این مطالعات، مرزها به عنوان سازه های اجتماعی پویا درک می شوند. چنین آثاری، حول محور جدال و مناظره ای بین ایستایی و تغییر، ثبات و پویایی درباره موضوع «تحدید حدود فضایی» تولید و بازتولید اجتماعی مرزها سازماندهی شده اند. با توجه به دگرگونی های جهان امروز و نیز وجود خلا ادبیات نظری درباره مرز و تحولات آن در حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، ضرورت انجام دادن این پژوهش کاملا احساس می شود. این تحقیق، بنیادی- نظری است و به روش تحلیلی، به بررسی دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرزی می پردازد. نتایج نشان می دهد جهان سرشار از مرزهای مختلف است و امروزه مرزها نه تنها در اطراف حاکمیت های سرزمینی حکومت ها، بلکه در اطراف ملت ها، گروه ها، مذاهب و افراد نیز کشیده شده اند. از این رو، مطالعه مرز مستلزم وجود دیدگاهی سلسله مراتبی و چندبعدی است.
Machine summary:
همچنین نمیتوان مرز را پدیدة جغرافیایی و سرزمینی ساده ای دانست ؛ بلکه تمامی انواع مرزها مانند مرزهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و مجازی، همگی ویژگیها و اهمیت خاص خود را دارند (نیومن ، ٢٠٠٦: ١٢٣)؛ به طوریکه ممکن است غیرقابل نفوذ یا نفوذپذیر، ساده یا پیچیده ، منفرد (یعنی تنها به وسیلۀ یک ویژگی تعریف شوند) یا چندگانه باشند (استرایر و دیگران ، ٢٠٠٣: ٢٧٤).
درحالیکه باید به این نکته نیز توجه داشت که بسیاری از موضوعات سنتی مانند علامت گذاری، سرحد، منطقۀ مرزی، چارچوبی اساسی را برای توسعۀ یک بنیان مفهومی برای مطالعۀ مرزها در یک دیدگاه سلسله مراتبی و چندبعدی فراهم ساخته اند و میتوان دربارة انواع مرزها و مقیاس های دیگر، از آن ها- که همگی بخشی از گفتمان جدید را تشکیل میدهند- استفاده کرد (نیومن ، ٢٠٠٦: ١٢٧).
از مرزهای بین المللی که مرز٢ را میان حکومت های ملی علامت گذاری میکنند، تا مرزهای منحصربه فرد نژادی، مذهبی و جنسی و نیز مرزهای سیم خارداری که محیط هایی مانند مناطق پردازش - صادرات و مناطق نظامی را مشخص میسازند؛ بنابراین ، نکتۀ کلیدی در پژوهش ها و مطالعات جغرافیدانان این است که مرزها، صرف نظر از اینکه محصول قراردادهای بین المللی، شرایط اقتصادی یا ملاحظات فرهنگی باشند، به لحاظ جغرافیایی نیز یک سازند و نشانگر روابط قدرت تنظیمی درنظر گرفته میشوند؛ برای مثال ، خطوط مرزی بین المللی، برای ایجاد و تحکیم اصل قانونی ٣ قلمروخواهی حکومت ملی و هویت ملی، به طور پویا و فعالی ساخته شده اند و در راستای حفاظت و حمایت از حاکمیت حکومت عمل میکنند.
, 2011, Constructing the Border from Below: Narrative from the Congolese– Rwandan state boundary, Political Geography, Vol. 30, Issue 3, PP.