Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رهبری معنوی و سرمایه روانشناختی در اشتیاق شغلی معلمان انجام شده است . این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان مدارس دخترانه دولتی در مقطع تحصیلی متوسطه (دوره اول و دوم ) منطقه چهار آموزش و پرورش شهر تهران (١٤١٨=N)در سال تحصیلی ٩٤-٩٣ بوده است . حجم نمونه آماری مطابق با جدول مورگان ٣٠٢ نفر برآورد و از طریق روش نمونه گیریتصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های رهبری معنوی فرای و همکارن (٢٠٠٥)، سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (٢٠٠٧) و اشتیاق شغلی شوفلی و همکاران (٢٠٠٦) استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه ها از طریق اجرای آزمایشی و روایی محتوایی از طریق مرور جامع ادبیات و قضاوت خبرگان مورد تایید قرار گرفت ، و پایایی آنها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و به ترتیب ٠/٩٥، ٠/٨٥، ٠/٨٧برآورد شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (جداول فراوانی، میانگین ، واریانس ، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در سطح (٠١/٠ >P) نشان داد کهمیانرهبری معنوی و اشتیاق شغلی معلمانرابطه مثبت و معنادار (٠٥٦=r) و میان سرمایه روانشناختی و اشتیاق شغلی معلمان رابطه مثبت و معنادار (٠٦٠=r) و همچنینمیان رهبری معنوی وسرمایه روانشناختی معلمان رابطه مثبت و معنادار (٠٥٤=r) وجود دارد.
همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که رهبری معنوی و سرمایه روانشناختی می توانند تغییرات اشتیاق شغلی را تبیین کنند؛ و اشتیاق شغلی بیشتر تابع تغییرات سرمایه روانشناختی می باشد و رهبری معنوی نیز هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم و به واسطه سرمایه روانشناختی بر اشتیاق شغلی تاثیر می گذارد.
Machine summary:
"رهبری معنوی 0/339 اشتیاق شغلی 0/546 0/418 سرمایه روانشناختی شکل ٤- مدل تحلیل مسیر 111 بحث و نتیجه گیری براساس یافته های به دست آمده از پژوهش نشان داده شد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری معنوی و اشتیاق شغلی معلمان وجود دارد؛ که نتیجه حاصله با نتیجه پژوهش نقی زاده و همکاران (١٣٩٣) همسو بوده و نتایج آن را مورد تأیید قرار می دهد.
1. Fry& Matherly 132 به طور کلی یافته های به دست آمده از پژوهش نشان دهنده این است که بین رهبری معنوی و سرمایه روانشناختی با اشتیاق شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
بنابراین بر اساس مدل به دست آمده از پژوهش می توان بیان نمود که مدیران مدرسه با به کارگیری سبک رهبری معنوی و ایجاد چشم انداز مشترک و یکپارچگی اهداف فردی و سازمانی و امید و ایمان نسبت به دستیابی به آن اهداف و همچنین ایجاد فرهنگ سازمانی مبتنی بر عشق به نوعدوستی و ارزش ها و شاخص های معنوی مانند احترام ، اعتماد، صداقت و قدردانی و توجه به یکدیگر می توانند ضمن ایجاد معناداری کار برای معلمان ، مدرسه را به کانونی تبدیل کنند که در آن معلمان احساس آرامش و اطمینان کرده به طوری که خود را عضوی از اعضای آن دانسته که این خود علاوه بر افزایش تعهد و بهره وری آنان بر اشتیاق کاری آنان نیز مؤثر می باشد."