Abstract:
یکی از انگیزه های شاعران انقلاب اسلامی در سرودن شعر رساندن احسـاس شـاعرانه خود به مخاطب درفقدان آشنایان و معاصران و شـهادت افـراد انقلابـی و رزمنـدگان است . این شاعران کوشیده اند با انتقال حسّ شاعرانه بـه مخاطـب ، عـلاوه بـر تسـکین روحی خود، دیگران را نیز به همدردی فراخوانند. هدف از نگارش این مقالـه بررسـی احساسات شاعرانه و چگونگی انتقال آن ها در سـوگ سـروده هـای سـیّدعلی موسـوی گرمارودی است . وی از جمله شاعران انقلابی است که این احساس را بارها دست مایه شعر خود قرار داده و به منظور انتقال آن به مخاطب از تمهیداتی چون کـاربرد تصـاویر متناسب با احساس اندوه و حسرت ، کاربرد افعال ماضـی ، تناسـب موسـیقی و حـس ، فضاسازی ، استمرار احساس و... بهره گرفته است ؛ هرچند که گاه در برخـی از اشـعار خود به دلایلی در انتقال این احساسات موّفق نبوده است .
Machine summary:
"در این سوگ سروده ها نیز کاربرد فعل های ماضی «می بود» و «برفت »، در ردیف ، در انتقال احساس اندوه مؤثر بوده است : یاد باد آن شبان که او می بود که بدو چهره روبه رو می بود کاش دانستمی ز پیش که مرگ شعر را بدترین عدو می بود برد آن چشمۀ معانی را آن که آب سخن بدو می بود (گرمارودی ٢، ص ١١٥) آه شد، آه روزگار و برفت موج شد، ماند در کنار و برفت با سحر داشت جان او پیوند برنتابید شام تار و برفت در بلندی سر تواضع داشت داشت آیین آبشار و برفت (همان ، ص ١١٧) در شعر دیگری ، شاعر، با آوردن نوعی ردیف ابتدایی در آغاز ابیات ، در نشان دادن حس شاعرانۀ خود و انتقال آن مؤثر بوده است .
موجب شده است که توجه مخاطب گرفتار درک و دریافت مفاهیم این واژگان باشد و از تأثیر سوگ و اندوه کاسته شود: مغنی ست گوهر سخنش ، سهل ممتنع مکفی ست مرتع ادبش ، خصب پرثمر شرح کمال دانش و رایش مطول است چــون بحر پرتلاطم و چون ابر بارور (همان ، ص ١٧٧) آن صولت و صباوت سهرابی وآن آیت شگرف هشیواری (همان ، ص ١٨٣) چون قاصدک ، وگر به ترقص رود عدو با صرصر خدای نماند بدو قرار (همان ، ص ١٨٧) ٧ـ٤ـ محدودیت موضوعی و مضمونی علاوه بر تداخل مضامین ، یکی از عوامل دیگری که از دامنۀ تخیل موسوی گرمارودی دربرخی دیگر از سوگ سروده هایش کاسته است محدودیت موضوع و تنگنای تصاویر و تخیلات مرتبط با آن است ؛ چنان که حس و عاطفۀ شاعر را نیز تحت تأثیر قرار داده است ."