Abstract:
چیستی فضیلت و چگونگی کسب آن از مباحث مهم از نظر فیلسوفان است. یکی از مسائل مورد مناقشه درباره هر نظریه ای در باب فضیلت، مسئله ارتباط فضایل با یکدیگر است که نخستین بار افلاطون و سقراط آن را مطرح کردند. آنان مدافع نظریه یگانگی فضیلت بودند. ارسطو نخستین کسی است که تمایز بین فضیلت عقلانی و اخلاقی را مطرح، و یگانگی فضیلت را نقد کرد. با این حال، او پاسخی به این پرسش که چه رابطه ای بین فضیلت عقلانی و اخلاقی وجود دارد، نمی دهد. فارابی نظریه یگانگی فضیلت را نمی پذیرد و همچون ارسطو با استفاده از قوای نفس و روش اکتساب فضایل، فضایل را بر دو قسم عقلانی و اخلاقی می داند. او در پاسخ به این پرسش که چه رابطه ای بین فضایل وجود دارد، نظریه تقدم و تاخر را مطرح کرده است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل محتوا به بررسی این مسئله پرداخته است.
Machine summary:
فارابی نظریة یگانگی فضیلت را نمیپذیرد و همچون ارسطو با استفاده از قوای نفس و روش اکتساب فضایل، فضایل را بر دو قسم عقلانی و اخلاقی میداند.
بحثهای فارابی دربارة فضیلت در آثار مختلف وی، بهویژه در آثار مربوط به علم مدنی مانند تحصیل السعاده، التنبیه علی سبیل السعاده، فصول منتزعه، سیاست مدنیه و اندیشههای اهل مدینة فاضله به صورت پراکنده مطرح شده است، اما میتوان آنها را به صورت منظم و در مجموعهای منسجم تدوین کرد.
فارابی نیز نظریة یگانگی فضیلت را نمیپذیرد، ولی آنها را مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر نیز در نظر نمیگیرد و در پاسخ به این پرسش که چه رابطهای بین فضایل وجود دارد، نظریة تقدم و تأخر را مطرح میکند.
تقسیمبندی نخست از فضایل فارابی در کتاب تحصیل السعاده میگوید چهار چیز است که هرگاه در میان امتها و مردم شهرها تحقق یابد، موجب سعادت دنیوی و اخروی میشود: فضایل نظری، فضایل فکری، فضایل اخلاقی و صناعات عملی (فارابی، 1995، ص 25).
از نظر فارابی علم و دانش به امور گوناگونی اطلاق میشود، اما آن علم و دانشی که برای عقل نظری فضیلت است، عبارت است از: یقین یافتن نفس انسانی به هستی و موجوداتی که انسان به هیچ وجه سبب قوام و سازندة آنها نیست (فارابی، 1388، ص 39).
در این سلسلهمراتب، نخست فضیلت نظری قرار دارد و پس از آن فضایل فکری، اخلاقی و عملی قرار دارند؛ بدینصورت که فضیلت نظری موجب شناخت سعادت انسان میشود.