Abstract:
نوشتار پیشرو درباره یکی از بحثهای مهم فلسفه حق است و آن پرداختن به این پرسش است که آیا «حق» در کاربرد «حق داشتن» از نظر آیتالله مصباح، امری تکوینی است یا اعتباری؟ برای مثال وقتی گفته میشود «خداوند حق خلق دارد» یا «انسان حق حیات دارد»، آیا حق موردنظر با قطعنظر از جعل جاعل دارای واقعیت نفسالامری و حاکی از واقع است یا امری اعتباری و قراردادی است؟ اگر حق نیز امری عینی و تکوینی باشد، در آن صورت حقها ازجمله امور عینی و نفسالامری بوده، کشفشدنی خواهند بود و برای پی بردن به حقها باید به امور عینی و تکوینی مراجعه کرد؛ وگرنه مفهوم حق از قبیل مفاهیم اعتباری و قراردادی بوده، حاکی از واقع نیست که در این صورت حقها متکی به اعتبار معتبرند. با توجه به اینکه آیتالله مصباح از شخصیتهای برجسته و صاحبنظر در علوم انسانی بوده، نظرشان در مسئله حق تاثیرگذار است، نوشتار حاضر به بررسی نظر ایشان در اینباره پرداخته و درصدد بیان این مدعاست که بر اساس مبانی آیتالله مصباح و معانی مختلف اعتباری چنین نیست که حق فقط ماهیتی اعتباری داشته باشد، بلکه میتوان برای حق ماهیتی غیراعتباری نیز قایل شد.
Machine summary:
"com دریافت: 26/9/94 پذیرش: 22/7/95 چکیده نوشتار پیشرو درباره یکی از بحثهای مهم فلسفه حق است و آن پرداختن به این پرسش است که آیا «حق» در کاربرد «حق داشتن» از نظر آیتالله مصباح، امری تکوینی است یا اعتباری؟ برای مثال وقتی گفته میشود «خداوند حق خلق دارد» یا «انسان حق حیات دارد»، آیا حق موردنظر با قطعنظر از جعل جاعل دارای واقعیت نفسالامری و حاکی از واقع است یا امری اعتباری و قراردادی است؟ اگر حق نیز امری عینی و تکوینی باشد، در آن صورت حقها ازجمله امور عینی و نفسالامری بوده، کشفشدنی خواهند بود و برای پی بردن به حقها باید به امور عینی و تکوینی مراجعه کرد؛ وگرنه مفهوم حق از قبیل مفاهیم اعتباری و قراردادی بوده، حاکی از واقع نیست که در این صورت حقها متکی به اعتبار معتبرند.
با دقت در این برهان نیز مییابیم که عقل با توجه به مالکیت تکوینی و مطلق خداوند، حق خداوند را در خصوص جعل حقوق کشف میکند نه اینکه برای خداوند حق را اعتبار نماید (مصباح، 1380، ج 1، ص 104)؛ دلیل دیگری که میتوان برای اعتباری نبودن همه حقها به این معنا بیان کرد، بطلان تسلسل است؛ چراکه در صورت اعتباری بودن حقها، به اعتبارکننده نیاز است تا حقها را اعتبار کند."