Abstract:
هشتم شوال هر سال یادآور حادثه ای تلخ برای جهان اسلام، به ویژه عالم تشیع است؛ واقعه ای که طی آن قبور اهلبیت عصمت و طهارت علیه السلام و اصحاب پیامبر (ص) به همراه آثار پرارزش به جای مانده از روزگار صدر اسلام توسط پیروان فرقه وهابیت تخریب شد، این نوشتار با رویکردی توصیفی – تحلیلی به شرح
این حادثه و پیامدها و عکسالعملهایی که در جهان اسلام پدید آورد، پرداخته و در ادامه به پاسخ این
پرسش اساسی میپردازد که با وجود فضای ضد وهابی در ایران آن روز و تلاشهای علما و نیروهای
مذهبی در برخورد و ایجاد فشار بر وهابیون، چه عواملی موجب تلطیف این فضا و به محاق رفتن طرح
مرحوم مدرس و در ادامه رفع ممنوعیت حج و سپس به رسمیت « کمیسیون دفاع از حرمین شریفین »
شناختن و ایجاد روابط دیپلماتیک با حکومت تازه تاسیس آلسعود شد، در این نوشتار نشان داده شده که
مساعی و تلاش های عناصر بهایی حکومت وقت ایران در این خصوص نقش مهم و اساسی داشته است.
Machine summary:
"نتیجهگیری در این نوشتار، مشخص شد که چگونه جریان قوی بهایی ـ ماسونی حاکم بر دستگاه حکومت پهلوی موفق شد موج اعتراضات قوی و اثرگذار ایجادشده علیه آلسعود را کنترل کرده و با مدیریت زمان و اتلاف وقت که سرانجام بهپایان یافتن عمر مجلس [مستقل] پنجم و تشکیل مجلس [دستنشانده] ششم و در نتیجه خالی شدن مجلس از نیروهای مستقل و مذهبی ضدآلسعود منجر شد، شرایط را برای اجرای اهداف خود مهیا سازد و موفق شد که طی یک پروسه زمانبندیشدة دقیق و حسابشده، در مرحله اول موضوع کمیسیون دفاع از حرمین شریفین که توسط آیتالله مدرس مطرح شده بود و این ظرفیت را داشت که نیروهای مذهبی داخلی و خارجی را علیه وهابیان متحد و متشکل سازد، به فراموشی سپرده شود و در مرحله بعد، موضوع تحریم حج که در صورت ادامه یافتن علاوه بر ایجاد بحران مشروعیت برای زمامداران حجاز از لحاظ اقتصادی نیز ضربه سنگینی برای حکومت تازهتأسیس آلسعود بود، از دستور کار خارج شود و پس از کسب این امتیازات در مرحله آخر موفق شود که برخلاف تمایل جامعه مذهبی ایران که شدیدا مخالف حکومت وهابی حاکم بر سرزمین حجاز بودند، دولت ایران رسما دولت آلسعود را بهرسمیت شناخته و روابط دیپلماتیک و مناسبات دوستانه با آن برقرار کند."