Abstract:
نیچه یکی از بزرگ ترین منتقدان مسیحیت است. او اخلاق مسیحی را برآمده از کین توزی قوم یهود می دانست. از نظر او، منبع ارزش داوری های مسیحی کین توزی ای است که لباس عشق بر تن کرده است. همچنین، نیچه مسیح را از این رو که به نظر او اراده ای معطوف به زوال و مرگ دارد، سرزنش می کند. لیکن
شلر با خوانشی ژرف تر از مسیحیت و شخصیت مسیح، ضعف برداشت نیچه را از مسیحیت و مسیح آشکار می کند. از نظر شلر، برخلاف تصور نیچه، اخلاق مسیحی ریشه در مهر دارد نه در کین. این نوشتار شرح نقد شلر بر برداشت های نیچه از مسیحیت و مسیح است.
Machine summary:
"(همـان ، ١٣٨٨: ٩٦) در واقـع شـلر می خواهـد بگویـد نیچـه ایـن دو نـوع افتـادگی و خشوع را از هم تمیـز نمی دهـد کـه یکـی برآمـده از قـدرت اسـت ، یعنـی افتـادگی مسـیحایی ، و دیگـری برآمـده از ضـعف و نفـرت از خـود، یعنـی افتـادگی طبقـه خاصـی از کشیشـان ، لـذا نیچه هر نـوع عشـق و ایثـار در راه دیگـری را بـه یـک چـوب می رانـد.
علـی رغـم اینکـه مسـیح اساسـا دل بسـته فقیـران و بیمـاران و ســتم دیــدگان و گناهکــاران اســت و بــا گوشــه و کنایــه بــه «نیکــان و دادگــران » اشــاره می کند، بـا ایـن حـال هـیچ یـک از اینهـا تبیـین نمی کنـد کـه رسـتگاری و سـعادت آدمـی در گــرو آن خصــایص منفــی (فقــر و بیمــاری و گنــاه ) اســت و ایــن دقیقــا بــرخلاف کین تــوزی است که اساسا رستگاری را در گرو آن خصایص منفی می داند.
(شـلر، ١٣٨٨: ١١٢) ایـن دومـین دلیـل شـلر، بـرای برداشـت نادرسـت نیچـه از مسیحیت است ، فیلسـوفی کـه از لـزوم «تـاریخی اندیشـیدن » صـحبت می کنـد، خـود تغییـر شکل هایی را که در اخـلاق مسـیحی رخ داده اسـت یـا بـده بسـتان هـای آن بـا ارزش هـایی را که از یک زمینه تاریخی یکسره متفاوت برخاسته اند، در نظر نمی گیرد.
(لوقـا، ١٢: ٢٥-٢٧) ایـن عبـارات ، بیـانگر ضـعف و تبـاهی و بیمـاری و پنـاه بــردن بــه امــور درک ناشــدنی ، و گــریختن از صــحنه پرکشــاکش ایــن جهــان نیســتند - همه این امور را نیچه در دجال به مسـیح نسـبت می دهـد - بلکـه نشـانه بـی اعتنـایی بـه ابـزار بیرونی زنـدگی ، و البتـه نـه بـه خـود زنـدگی و ارزش آن ، اسـت ؛ بـی اعتنـایی ای کـه برآمـده از نوعی اعتماد و حس بس عمیق تر به زندگی است ."