Abstract:
معاهدات بینالمللی برای تنظیم روابط میان کشورها و سازمانهای بینالمللی، یک امر معمول و رایج است. یکی از معاهداتی که امروزه در روابط میان کشورها بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، معاهدات و پیمانهای راهبردی است. افغانستان بعد از حادثه یازدهم سپتامبر 2001 میلادی و شکلگیری دولت جدید در این کشور، معاهدات زیادی را با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای به امضا رسانده است. یکی از این معاهدات، امضای پیمان راهبردی میان افغانستان و آمریکا بود. این پیمان در هشت بخش و 34 ماده، تنظیم کننده روابط دو کشور، بعد از سال 2014 تا پایان 2024 میلادی، در بخشهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی است. بخش سوم این پیمان راهبردی، تنظیم روابط نظامی میان دو کشور را، به امضای پیمان امنیتی دوجانبه میان طرفین ارجاع میدهد. پیمان دوجانبه امنیتی در 30 سپتامبر2014 میلادی، میان دو کشور به امضا رسید. در حقوق بینالملل، پیمان امنیتی دوجانبه به قراردادهای رسمی اطلاق میشود که میان دو کشور منعقد، بر اساس آن طرفین به همدیگر تعهد حمایت و کمکهای نظامی را در صورت بحران و جنگ میدهند. این دو پیمان استراتژیک - امنیتی حاکمیت حقوقی و قضائی آمریکا، بر نیروهای نظامی این کشور، در افغانستان را پذیرفته، مزایای مالی و غیرمالی را برای آنها، پیشبینی نموده است. بررسی این دو پیمان نشان میدهند که دولت آمریکا، از حضور نظامی و نفوذ سیاسی خود در افغانستان، برای تنظیم این پیمانها، حداکثر استفاده را برده است. تعهدات طرفین در این پیمانها نامتوازن، خلاف قانون اساسی، استقلال و حاکمیت دولت افغانستان تنظیم شده است. این پیمانها باعث ایجاد ناامنی و مشکلاتی حقوقی در روابط افغانستان با کشورهای همسایه آن خواهند شد.
Machine summary:
"ماده ششم پیمان امنیتی در قالب 6 بند مسئله تجاوز بر افغانستان و تعهدات آمریکا در این حالت را بیان داشته آورده است که: برخلاف منشور سازمان ملل متحد، افغانستان همواره دستخوش تجاوز کشورهای بیگانه و استفاده نیرو توسط دولتهای خارجی و گروههای مسلحی شده است که در بیرون از سرحدات این کشور دارای پایگاه بوده یا مورد حمایت این دولتهای قرار داشتهاند.
تحریک احساسات مذهبی و جداییطلبانه در استانهای هممرز با افغانستان که دارای ساکنین عمدتا سنی نشین است، انزوای سیاسی و اقتصادی، انجام فعالیتهای جاسوسی از طریق شنود مخابراتی، پرواز پهپادها و غیره به داخل ایران، تبلیغات منفی علیه ایران در افغانستان به هدف جدایی فرهنگی میان مردمان دو کشور که دارای پیوندهای مشترک دینی و مذهبی، زبانی و تاریخی هستند، سرانجام تلاش برای انتقال انرژی آسیای میانه و حوزه دریای خزر از مسیر افغانستان، از عمدهترین تهدیدات است که حضور آمریکا میتواند علیه امنیت ملی این کشور بهکار گیردد (طالعیحور؛ باقری، 1392 : 120-119).
بههمین دلیل دولت چین هر چند در ظاهر مخالفت خود را با امضای پیمان استراتژیک و امنیتی افغانستان – آمریکا اعلام نکرد، ولی بدیهی است که این کشور این عمل را یک حرکت منفی علیه امنیت ملی خویش ارزیابی نماید.
در پیمانهای استراتژیک و امنیتی تأکید شده که خاک افغانستان نقطه آغاز عملیات علیه هیچ کشوری نخواهد بود، آمریکا خواهان حضوری که تهدید علیه همسایگان افغانستان باشد نیست؛ اما این موضوع روشن نیست که حمایت آمریکا از گروههای جداییطلب شامل این موارد میشود یا خیر؟ عملکرد آمریکا نشان داده که همواره برای رسیدن به منافعش از نبردهای نیابتی سود جسته و آخرین راهحل را حمله نظامی مستقیم میداند."