Abstract:
ترکیب بند محتشم کاشانی به عنوان مشهورترین سوگ سرودة آیینی شعر فارسی، پیوسته مورد توجّه شاعران فارسی زبان و دلباختگان حضرت سیّدالشهدا (ع ) بوده است . این سوگنامه اثری بیش از یک شعر بر فرهنگ و زبان ما نهاده است . محتشم به خوبی از میراث گذشتگان خود جهت پرداخت این منظومه زیبا و ایجاد مضامین و ساخت شکل و قالب بهره برده است و با هوشمندی و اخلاص شعری سروده که در اوج مراثی مذهبی فارسی قرار گرفته است . در این نوشتار نشان داده می شود که وی چگونه از شاعران پیشین همچون خاقانی شروانی، راوندی، حسن کاشی، خواجوی کرمانی، آذری طوسی، ابن حسام خوسفی و دیگران بهره مند شده است . شعر محتشم نه بدیع است و نه خلّاقانه بلکه او سعی کرده ترکیبی از محاسن اشعار گذشتگان را در این قالب بریزد و حقیقتا در این کار ظرافت به خرج داده است . البته از عنایت الهی و توجّه ذوات پاک معصومین در مقبولیّت این اثر نمی توان به سادگی گذشت . این شعر نشان می دهد هیچ اثر فاخر هنری به خصوص در عرصه ادبیات بدون بهره بردن از آثار شاخص گذشتگان به وجود نمی آید و هر نوع ادبی در حیات سبکی خود در نقطه ای به اوج می رسد و الگوی دیگران قرار می گیرد امّا هیچ گاه آوازة دوران اوج آن تکرار نمی شود.
Machine summary:
"مطلع چامۀ خاقانی چنین است : آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد (خاقانی، ١٣٧١) م : خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد یا ابیات دیگر بدین گونه است : واکنون برآن زگال جگرها کباب شد خ : سرو سعادت از تب خذلان زگال گشت مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد م : خاموش محتشم که از این حرف سوزناک خوناب قبه قبه به شکل حباب شد خ : از سیل اشک برسر طوفان حادثه دریا هزار مرثیه گلگون حباب شد م : خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست لا، بل چهل قدم زیر ماهتاب شد خ : چل گز سرشک خون ز برخاک درگذشت از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد م : خاموش محتشم که به سوز تو آفتاب نحل از کجا چرد که گیا زهرناب شد خ : عاقل کجا رود که جهان دار ظلم گشت در دیده اشک مستمعان خون ناب شد م : خاموش محتشم که از این شعر خونچکان اجرام را وقایه ی ظلمت حجاب شد خ : افلاک را لباس مصیبت بساط گشت جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد م : خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین روح الامین به تعزیت آفتاب شد خ : ماتم سرای گشت سپهر چهارمین تاریک شد ز دیدن او چشم آفتاب م : روح الامین نهاده به زانو سر حجاب موی سپید دهر به عنبر خضاب شد خ : دوش آن زمان که طره ی شب شانه کرد چرخ شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل م : پس بر سنان کنند سری را که جبرییل ملاحظه می شود که محتشم ، همچون خاقانی قالب ترکیب بند را برای مرثیه انتخاب نموده و بعضی مضامینش مخصوصا در بند یازده تحت تأثیر قصیده ای معروف از وی در سوگ شهادت امام محمد یحیی به دست غزها است ."