Abstract:
زن در عرفان و تصوف اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است ؛ به گونه ای که در تاریخ همواره شاهد حضور زنانی هستیم که دارای ذوق عرفانی بوده و مقامات و منازل سیر و سلوک را یکی پس از دیگری طی کرده اند. سیر و سلوکی که تنها به مردان اختصاص ندارد بلکه زنان در سیر و تعالی و نیل به کمال الهی در پرتو عبادات و اطاعت از حق با مردان شریک بوده اند. از این دیدگاه در قرآن و تعالیم اسلامی زن موجودی دیگر یا جنس دوم تلقی نمیشود بلکه زن و مرد در سرشت و سرنوشت دارای گوهری واحد هستند که جنسی را بر جنس دیگر مزیت و برتری نیست و محور اصلی، جان آدمیت است نه مذکر و مونث بودن . عرفان زن را کامل ترین مظهر حب الهی و محل تجلی و ظهور کمالات حق میداند که با تاسی از آیات و احادیث و روایات دینی دارای مقام معشوقی بوده و مرآتی که مرد اسماء و صفات الهی را در آینه وجودی وی مشاهده میکند و به معرفت نفس نائل میگردد. از این رو گروهی که جمال محبوب ازلی را در صور مظاهر میجسته اند، وجود زن را بهترین مظهر و نمودگاه حضرت حق یافته و به زن عنایت و توجه ویژه ای داشته اند.
Woman has a special statue in Islamic mysticism, in a way that we have witnessed the participation of those women who
had mystical interest and have passed spiritual stages, one after another. Spiritual stages are not only dedicated to men,
but women have been partners of men in spiritual stages and tendency toward divine perfection in the light of worship
and obedience of God. From this point of view, women are not different creatures in Quran, but they have a single
substance with men in terms of nature and destiny, in a way that no one is superior to other and the main point is the life,
not being male or female. Mysticism considers woman as perfect manifestation of divine as well as perfection and
emergence of God who based on Quranic verses and religious traditions is considered as a lover and man can see the
beauties of God in the mirror of her essence. Therefore, those who were looking for eternal beauty in manifestations, have
considered the existence of women as the best manifestation of God’s appearance; therefore, they have given special
attention to the place of women.
Machine summary:
"(جوادی آملی،١٣٧١:٣٤- ٣٦) بدین تقدیر به اعتقاد اکثر عرفای صاحب نظر در رابطه با آیات و روایات مورد نظر و آنچه از ظواهر آیات ناظر به اصل آفرینش استنباط میشود و برخی احادیث و روایات نیز آن را تأیید میکند، این است که همه انسان ها چه مرد و چه زن از یک نوع ذات واصل آفریده شده اند و مبداء آفرینش همه یک چیز است ؛ هر دو دارای گوهر و سرشت یکسانی هستند و هیچ امتیازی بین آن ها از لحاظ گوهر وجودی نیست مگر به اوصاف کسبی و رسیدن به کمال انسانی و تخلق به اخلاق الهی؛ و فلسفه ی خلقت آن صیروت وحرکت به سوی کمال و رسیدن به قرب الهی است .
خداوند کریم زن را جهت آرامش و سکینه مرد آفرید به گونه ای که مرد بدون وجود وی قرار و آرام ندارد و پیوسته آرام دل خویش را در دلارام میجوید و به زبان حال میگوید: زین للناس حق آراسته است زآنچه حق آراست چون دانند جست چون پی یسکن الیهاش آفرید کی تواند آدم از حوا برید (مولوی، ١٣٦٦: ١٥٦) بنابراین عرفای بزرگ ، خصوصا عده ای که در سلوک الی الله سیر جمالی دارند غایت آفرینش زن را آرامش مرد میدانند و این آرامیدن مرد در سایه ی انس زن را بر پایه محبت الهی استوار میسازند به این دلیل که زن در نظر ایشان آینه دار و مظهر جمال الهی است ."