Abstract:
یکی از پر رمزورازترین باورهای عامیانه مردم جنوب کرمان در گذشتهاعتقاد به پرندهای به نام «مرغ شو» بوده است. مردم این ناحیه میپنداشتد که این مرغ رنگ زرد طلایی دارد، قادر است اندازه خود را تغییر دهد، بهطور معمول در شب ظاهر میشود، و با مکیدن خون نوزاد سبب مرگ او میشود. داستانهای مربوط به مرغ شو در گذر زمان، با واقعیت و خیال درهم آمیختهاند و این پرنده که بهگونهای با موجودات اساطیریپیوند دارد، در باور مردم، به مرغی شگرف و هراسناک تبدیل شده است. نگارندگان این پژوهش کوشیدهاند به شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی این پرنده و ردیابی آن در اسطورههای سایر ملل بپردازند. حاصل آنکه این مرغ اساطیری بخشی از بنمایههای داستان سیمرغ، موجودی به نام خونآشام، مرغ کمک، گارودا در اسطورههای هندی، و استیمفالی در یونان، و لیلیت یا لیلیتو در اسطورههای بینالنهرین را با خود همراه دارد. خونآشام بودن مرغ شو و مرگآفرینی آن نیز با ناشناخته بودن برخی از بیماریها برای مردم گذشته در پیوند است.
Machine summary:
"پیرمردی به نقل از جد خود که از ملاهای بسیار مجرب بوده است ، این گونه روایت میکند که وقتی مرغ شو برای کشتن یکی از نوزادان ١٨/ فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــــ حمید جعفری قریه – فاطمه احمدی زاده کهن خانه شان آمده بود، مهره هایش را در دمپایی پدر و مادر نوزاد میگذارد و به طرف کودک میرود.
این ویژگیهای مشابه عبارتند از: ١- انسانی بوده که به مرغ تبدیل شده است ، ٢- نوزادان و کودکان را میکشد، ٣- انسان ها با قسم خوردن به اسم های خداوند (یا ٢٤/ فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــــ حمید جعفری قریه – فاطمه احمدی زاده کهن حی و یا قیوم ) و داشتن طلسم از آزار و اذیت آن در امان میمانند، ٥ - با جغد نسبت دارد و در شب ظاهر میشود.
٣٠/ فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــــ حمید جعفری قریه – فاطمه احمدی زاده کهن انسان اولیه از آنجاکه نمیتواند از مرگ و موجودات ماورایی نجات پیدا کند، یا قادر به مبارزه با بیماری نیست ، تلاش میکند تا بتواند از این دنیا که مانند قفس او را در خود محبوس کرده است ، رهایی یابد و این رهایی را با پرواز و رفتن به جاهایی که نام مشخصی نمیتوان بر آن ها نهاد، برمیگزیند."