Abstract:
علامه محمد حسین فضل الله از جمله مفسران شیعی لبنانی محسوب می شود که با هدف ارائه اصول کلی حاکم بر نظام اجتماعی اسلام، در قالب شیوه ای تحلیلی و اجتهادی به پردازش آیات قرآنی پرداخته است. این مقاله در قالب 3 بخش به بررسی دیدگاه وی درباره مشارکت اجتماعی زنان اختصاص یافته است. مهم ترین یافته های این مطالعه از رهگذر بررسی آراء تفسیری ایشان این است که یکسان بودن مبدا پیدایش انسان ها ،کرامت ذاتی انسان ها، عقل گرایی و اجتماع گرایی از مهم ترین مبانی تفسیری علامه فضل الله در تبیین مشارکت اجتماعی زنان محسوب می شوند. علامه فضل الله با تاکید بر تساوی عقلی زنان و مردان، اختصاص قوامیت مردان به کانون خانواده، نفی قوامیت مردان در حوزه خانواده با تعریف مردسالارانه و جواز تصدی مشاغل اجتماعی توسط زنان، مخاطبان را به جواز مشارکت اجتماعی زنان سوق می دهد. بررسی تحلیلی این دیدگاه در مقایسه با دیگر صاحب نظران در این عرصه، غایت دیگری است که بدان پرداخته شده است.
Machine summary:
(مجموعه المؤلفین، العقلانیه و الحوار من اجل التغییر، ص 21-40) آنچه سبب شد ترسیم جایگاه زنان از منظر علامه فضلالله در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گیرد، تأکید فراوان وی بر این اندیشه است که آیه 34 سورة «نساء»، دلیلی قرآنی بر جواز مشارکت اجتماعی زنان در عرصههای کلان میباشد.
در این زمینه، علامه فضلالله زن و مرد را دو نوع از جنس انسان میداند (فضل الله، 1419، ج10، ص305) و در تفسیر آیه (و الله جعل لکم من أنفسکم أزواجا) (نحل: 72)، مثلیت زن و مرد را دلیل اصلی تحقق طمأنینه و آرامش به موجب ازدواج برشمرده و وجود خصوصیات مختلف در آنان را عاملی الهی در ایجاد جذابیتهای روحی و جسمی متقابل محسوب مینماید.
او دیدگاه دیگر مفسران را مورد نقد قرار میدهد و مینویسد: « برخی مفسران معتقدند: امر سرپرستی مسئلهای است که علاوه بر زندگی مشترک، همة امور خارج از این حیطه را نیز شامل میشود؛ با این حساب که مسئلة برتری مرد بر زن یک علت مستقل است و مرد بر این اساس میتواند قضاوت، داوری و همة اموری را که بیانگر تسلط و هیمنه است، به تنهایی و بدون حضور زن بر عهده بگیرد و این را یکی از نشانههای قوامیت به شمار میآورند» ( همان، 232).
جواز تصدی مشاغل اجتماعی توسط زنان فضلالله در موضوع سرپرستی جامعه ( حکمرانی) توسط مردان نیز استناد قاطبه فقها به روایت نبوی مبنی بر «عدم رستگاری قومی که زنی بر آنان حکم میراند» اشتباه میداند؛ زیرا به عقیدة او، چنین برداشتی بدون در نظر گرفتن شرایط خاص تاریخی صدور این روایت بوده است.