Abstract:
ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺳﺎس اﺛﺮ وﻻدﯾﻤﯿﺮ ﻣﺎﯾﺎﮐﻮﻓﺴﮑﯽ ﺷﺎﻋﺮ و درام ﻧﻮﯾﺲ ﻓﻮﺗﻮرﯾﺴﺖ روﺳﯽ اﺳﺖ. اﺛﺮی ﺗﺨﯿﻠﯽ و ﻫﺠﻮآﻣﯿﺰ ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮع آن ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪه ﻫﺎی ذﻫﻨﯿﺖ ﺧﺮده ﺑﻮرژاوﯾﯽ در ﺗﻤﺎم ﺷﮑﻞ ﻫﺎی آن اﺳﺖ. ﻣﺎﯾﺎﮐﻮﻓﺴﮑﯽ در اﯾﻦ ﻧﻤﺎﯾﺸﻨﺎﻣﻪ ﻧﻮﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎی ﭘﺲ از ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻧﻮﯾﻦ اﻗﺘﺼﺎدی در اﺗﺤﺎد ﺷﻮروی را رﯾﺸﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻫﺪف ﻋﻤﺪه ی ﻫﺠﻮ ﻣﺎﯾﺎﮐﻮﻓﺴﮑﯽ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻋﻨﺼﺮی از ﻃﺒﻘﻪ ﻣﺴﻠﻂ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﻮرژوازی و ﺧﺮده ﺑﻮرژوازی آﻟﻮده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺳﺎس ﺣﺸﺮه ای ﺧﻮاﻧﺨﻮار، ﻧﻤﺎد اﯾﻦ آﻟﻮدﮔﯽ اﺳﺖ، اﯾﻦ ﺣﺸﺮه ی ﮐﺜﯿﻒ در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﮐﻨﺎﯾﻪ از ﺗﻤﺎم ﭘﻠﯿﺪی ﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺑﺴﺘﺮ آﻟﻮده ی زﻣﺎن رﺷﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ در اﯾﻦ ﻧﻤﺎﯾﺸﻨﺎﻣﻪ ﺑﻮروﮐﺮاﺳﯽ و ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی ﻣﻨﻔﯽ ﺗﺸﮑﯿﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻗﺘﺼﺎد و ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺧﻮدﮐﺎﻣﮕﯽ و ﺗﻦ ﭘﺮوری ﺑﻮروﮐﺮات ﻫﺎ ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﮑﺘﺐ ﻓﻮﺗﻮرﯾﺴﻢ، ﻣﺨﺘﺼﺮی از زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﯾﺎﮐﻮﻓﺴﮑﯽ و ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺳﺎس از ﻧﮕﺎه ﻓﻮﺗﻮرﯾﺴﺘﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﯾﻢ. ﻣﻮﺿﻮع و ﻣﻀﻤﻮن ﺳﺎس اﺛﺮ ﻓﻮﺗﻮرﯾﺴﺖ، ﻣﺤﯿﻂ ﺷﻬﺮی و ﺻﻨﻌﺘﯽ اﺳﺖ و ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ دﯾﮕﺮ آﺛﺎر ﻣﺎﯾﺎﮐﻮﻓﺴﮑﯽ آرﻣﺎن ﻧﻮﯾﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ آن اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪه ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻮی آﯾﻨﺪه ﺗﻌﺒﯿﺮ ﺷﻮد. . او از وزن، ﻟﻔﻆ و ﻋﺒﺎرت ﻫﺎی ﺗﺎزه ای در آﺛﺎرش اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮده، اﺳﺘﻌﺎراﺗﯽ ﻋﺠﯿﺐ و ﻏﺮﯾﺒﯽ ﮐﻪ ﻗﻮاﻋﺪ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎزی و ﺻﺮف وﻧﺤﻮ زﺑﺎن ادﺑﯽ را در ﻫﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ اﺳﺖ.
Machine summary:
موضوع و مضمون ساس اثر فوتوريست ، محيط شهري و صنعتي است و همانند ديگر آثار ماياکوفسکي آرمان نوين سرعت به آن اضافه شده که مي تواند به حرکت به سوي آينده تعبير شود.
واژه هايکليدي: نمايشنامه ، ساس ، فوتوريست ، ولاديمير ماياکوفسکي، آينده نگري مقدمه در زندگي ماشيني جديد، از جمله پرواز هواپيماها، فعاليت کارخانه ها و مراکز بزرگ صنعتي، زيباييهايي تازه و غيرمعمول کشف مي کردند و براي بيان هنري اين زندگي جديد، به ايجاد زبان تازه اي دست زدند؛ زباني خاص ، پر از کلمات غيرشعري که از قواعد دستوري و نظم و ترتيب معمول در آن خبري نبود.
بنيان گذار ايتاليايي مکتب "مارينتي" (١٨٧٦-١٩٤٤)، بر اين باور بود که در سده ي بيستم که عصر صنعت و تکنولوژي و زندگي مدرن ماشيني است ، ادبيات بايد سبک و زباني ماشيني داشته باشد.
از سال ١٩١١ تا ١٩١٤ فوتوريستهاي روسي تمام تلاش خود را به کار بردند تا در نشريه هاي سنت شکن خود که هيچ رسم و قراردادي را به رسميت نميشناخت ، با نوشته ها و شعرهايي که پايبند هيچ سنتي نبود، همچنين با ظاهر غير عادي خود در حضور اجتماعي، "بورژواهاي سنت گرا" را شگفت زده کنند (مثلا نقش هاي عجيب غريبي بر صورت خود نقاشي ميکردند) آنها در اين زبان نوظهور واژه را از قيد و بند معنا ميرهاندند و تنها ارزش صوت محض آن را مبناي شعر قرار ميدادند و در نتيجه صرف و نحو زبان را ناديده ميگرفتند و بياعتنا به آن به سرودن شعر ميپرداختند.