Abstract:
مسئلۀ استمداد از اولیای الهی از جملۀ مسائل کلامی است که بین مسلمانان از اهمیت خاصی برخوردار است. اصل این آموزه هرچند مسلّم و پذیرفتنی است، در برخی از اقسام و نحوۀ آن اختلافاتی بین مذاهب اسلامی وجود دارد. در یک نگاه کلی، توسل، شفاعت و استغاثه که از اقسام استمداد محسوب میشوند، سه حکم را در اسلام بهدنبال میآورند. حکم اول، عدم اشکال و جایز بودن همۀ آنهاست؛ حکم دوم، تحریم کلی اقسام آن است و حکم سوم تفصیل دارد. یعنی برخی از این اقسام محل اشکال و برخی دیگر جایز هستند. وهابیها از جملۀ کسانی هستند که در زمینۀ توسل، شفاعت و استغاثه، نظر بسیار تند و تکفیری دارند؛ بهگونهای که بسیاری از مسلمانان را با حربۀ تکفیر و تهمت شرک از دایرۀ اسلام بیرون میدانند و قتل آنها را نیز جایز میشمارند. در پژوهش حاضر با کاویدن زوایای مختلف استمداد از اولیای الهی در قالب توسل، شفاعت و استغاثه، اقسامی شانزدهگانه را برای موارد مذکور ترسیم و محل نزاع با مخالفان را تقریر میکنیم. گفتنی است که از این اقسام، پنج قسم به توسل مربوط است که در یک حالت از آن، بین شیعه و وهابیت اختلاف وجود دارد. پنج قسم دیگر به شفاعت ارتباط دارد که در یک قسمت آن اختلاف است. شش قسم دیگر هم به استغاثه مربوط است. در نهایت با این تقریر، خوانندۀ گرامی متوجه میشود که صرفاً برداشتی نادرست و غیرعلمی و نداشتن توجه کافی به اقسام مسئله، سبب برداشت نادرستی از این مبحث شده است. زیرا در بیشتر این اقسام نظر وهابیت با نظر شیعه همسان است و آنها نیز این موارد را قبول دارند.
Invocation from devoted friends of Allah is of the theological issues enjoying supreme significance among Muslims. Although it is agreed upon as a certain issue, some differences exist in its forms and methods among Islamic Sects. In a general view, Tawassul, Shafaah, and Istaghathah, three forms of invocation, bring about three verdicts in Islam. According to the first verdict, three of them are permissible. The second verdict forbids all of them, while the third one requires some explanation, meaning some of them are problematic while others are allowed. Wahhabis ,applying Takfir and polytheism, hold such radical views regarding Tawassul, Shafaah, and Istaghathah that they exclude large number of Muslims from Islam and consider their murder permitted. Investigating various aspects of invocation from devoted friends of Allah as Tawassul, Shafaah, and Istaghathah, this study lists 16 types for the fore-mentioned issues and clarifies the areas of dispute with the opponents. It ought to be mentioned that, out of the 16 forms, five are related to Tawassul, upon one of which Shias and Wahhabis do not agree. Five other concern Shafaah with one of them being the area of difference. The other six forms are associated with Istaghathah. Studying this illustration, the reader with eventually figure out that the misunderstanding in this concept has been merely caused by not having accurate view towards various forms of this issue. That is because in most of the cases Wahhabis and Shias share views.
Machine summary:
بلکه توجه نداشتن وهابيت به پيش فرض هاي مسلمانان براي پذيرش توسـل بـه ارواح اولياي الهي و درخواست شفاعت از ذوات مقدسـه و اسـتغاثه بـه ارواح اوليـاي الهـي در زمان ممات آنان و تفسير غلط وهابيت از معناي عبادت ، توحيد و شرک، موجب ايـن منازعـات شده است .
١ ديگر آنکه در اصل توسل ، شفاعت و استغاثه ميان مسلمانان هيچ اختلافي وجود ندارد و اختلاف در برخي از اقسام آن است (قادري، ١٣٩٠: ١٦ - ٣٢) که وهابيان با يک برداشت اشتباه از مفاهيمي مثل عبادت ، توحيد و شرک به اين معضل گرفتار شده اند و ديگر مسلمانان را نيز گرفتار کرده اند.
به عبارت ديگـر ايـن درخواسـت گاه در زمان حيات پيامبر خدا و در نزد خـود پيـامبر صـورت مـيگيـرد، مثـل درخواسـت برادران حضرت يوسف که از حضرت يعقوب تقاضا کردند تا خدا آنان را ببخشد (قالوا يـا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئين ؛ يوسف : ٩٧) يا در زمان غياب و ممات ايشان است ، بـه اين صورت که شخص ، در منزل يا در نزد قبر اولياي الهي از ايشان درخواست مـيکنـد کـه براي او دعا کنند و از خدا حاجتي را برايش بخواهند.
نتيجه اينکه ، اين نوع ، خود داراي پنج قسم است : الف ) توسل به دعاي پيامبر (يا اولياي الهي) در زمان قبل از حيات (ايـن قسـم ، فـرض وجودي ندارد).
در اين قسم دوم (توسل بـه دعـا کـه در واقع شفيع شدن پيامبر و همان شفاعت است ) اختلاف اصلي ميان مسلمانان با وهابيـت ، در زمان ممات (حيات برزخي) است .