Abstract:
پرده برگرفتن از چهره زن در جامعه ای باستانی، پس از گذشت هجده سده، چندان آسان نمی نماید. با این همه، بررسی ادبیات و آثار به جا مانده از مانویان و تامل در آن ها، ما را در یافتن گوشه هایی روشن از حضور زنان پیرو آیین مانی در جامعه، یاری می کند. ادبیات مانوی دربرگیرنده مجموعه ای از متن هاست که پیروان او طی سده ها به زبان های گوناگونی چون پارسی میانه، پارتی، سغدی، ترکی باستان، چینی، سریانی، قبطی و یونانی نگاشته اند و از آغاز سده گذشته، زبان شناسان تاریخی به رمزگشایی، ترجمه و تفسیر آن ها پرداخته اند (بهبهانی 1384: 59-60). در این گفتار نگارنده کوشیده است تا بررسی های خود را با استناد به متن های مانوی انجام دهد، اما برای پرهیز از تخصصی شدن بیرون از حد این گفتار، از آوردن متن ها به زبان های باستانی، خودداری کرده است (بویس 1384: 47-232).
Machine summary:
"ناگفته پیداست که این مقاله ی کوتاه گنجایش طرح کامل مسئله ی چهره و نقش زن در آیین مانی را ندارد و با مطالعه ی متون به جا مانده از مانویان، راه برای پژوهش های گستردهتر در این زمینه گشوده خواهد شد (آسموسن ٢، ١٩٧٥؛ ابوالقاسمی ، ١٣٧٩؛ اسماعیل پور، ١٣٧٥؛ بویس ، ١٩٧٥؛ بهبهانی ، ١٣٨٦، زوندرمان ،٣ ١٩٨١؛ همان، ١٩٩٦؛ میرفخرایی ، ١٣٨٣؛ وامقی ، ١٣٧٨).
به هر روی، در این مرحله از آفرینش ، مهر ایزد، یعنی معمار گیتی که نیروهای اهریمن را در دوزخ درهم کوفته و کشته است ، مصالح خود را از پیکر دیوان فراهم می کند و بخشی از روشنی های اسیر شده در ماده را هم با آنها به گیتی مادی آورده است .
مانی کارنامه ی نیکی های زندگی آدمی را به صورت دوشیزهای تصور کرده است و این دوشیزه به هنگامی که روان نیکوکاران به سوی بهشت می رود بر روان شخص تازه درگذشته ظاهر می شود و شخص را آگاه می کند که او مجموعه ی همه ی نیکی هایی ست که آن شخص در زندگیش انجام داده است .
Klimkeit زن در هنر مانوی با آنکه مانی از دو سالگی از آغوش مادر دور شد و در میان مردان رشد کرد و در آموزهاش نیز هم آمیزی مرد و زن و تولیدمثل ، کرداری در جهت ابدی کردن زندان تن و یاری به دوام سلطه ی ماده بر روح به شمار می رود، در آثار هنری مانوی، از شعر و سرود گرفته تا دیوارنگاره، تندیس ، پوست نگاره، ابریشم نگاره، گلدوزی، کتابنگاره و مانند آن، چهرهی زن را، در جایگاه ایزد بانو، رامشگر و نیوشازن، می توان یافت ."