Abstract:
درباره هویت وماهیت فلسفه ابنسینا سه مساله مهم را میتوان مطرح ساخت :اول اینکه آیا این فلسفه ادامه فلسفه ارسطوست ؟ دوم اینکه اگر چنین است چه نوع ادامه ایی است، شرح است یا بسط ؟ ومساله سوم اینکه اگرچنین نیست، چه تفاوتی با فلسفه ارسطو دارد و با چه معیاری میتوان این تفاوت را شناخت؟ مقاله برای پاسخ به این سه سؤال خوانش ابنرشد از فلسفه ابنسینا را به کمک گرفته و صرف نظر از انتقادهای ابنرشد به ابنسینا و پاسخی که میتوان به آنها داد، اصل تفاوتها را به روایت ابنرشد ـ که شارح مهم و معتبر ارسطوست ـ بر میشمارد. مقاله، دیدگاه ابنرشد درباره تفاوت فلسفه ابنسینا و ارسطورا از سه جنبه مورد بررسی قرار میدهد: تعابیری که نشان از این تفاوت دارد، اصول کلی و مبنایی و جزئیات فلسفی مورد مناقشه در کتاب تهافت التهافت. بدین صورت، به نظر ابنرشد، فلسفه ابنسینا ادامه فلسفه ارسطو نیست و در بیش از پنجاه موضع مهم با آن متفاوت است.
Machine summary:
اما آیا درحقیقت چنین است ؟ در مقابل دیدگاههای ذکر شده ، منظرهای کاملا مخالفی چون دیدگاه استاد سید جلال آشتیانی هم وجود دارد که میگوید: «ارباب تحقیق از حکمای اسلامی و محققان و علمای غرب که بین افکار ابن سینا و معلم صناعت ، ارسطو، مقایسه به عمل آورده اند، اقرار کرده اند که ابن سینا خود دارای استقلال فکری حیرت آور است »(آشتیانی، ١٣٧٨، ص ٢٩)، و نیز دیدگاه برخی از نویسنگان معاصرعرب که درباره جایگاه و مقام مهم ابن سینا اینگونه گفته اند: فلسفه اسلامی به دست شیخ الرئیس به قله های رفیع خود دست یافته بود(یوسف موسی، ١٣٨٢، ص ١٥٢).
خدا میداند که اگر چنین شری(یعنی کتاب غزالی) بر حکمت وارد نشده بود سخنی از 1-Simon Van Den Bergh آنان (یعنی فلاسفه یا متکلمان ) در این باره نمیگفتم و چنین کاری ـ یعنی وارد شدن در بحث از موضوعی که در مسأله نهم مطرح شده یا مسائل دیگر کتاب ـ را جایز نمیشمردم »(ابن رشد، ١٣٨٢، ص ٦٢٥)، ابن رشد برای سنجش سخن غزالی سه وجه برهانی، جدلی وسفسطی بودن را معیار قرار داده است .
و بالاخره در مسأله دهم بدون آنکه از برهان صدیقین نام ببرد این مسأله را مطرح میکند که ابن سینا طریقه خود در اثبات وجود خدا را مبتنی بر حکمت مشرقی و ممتاز از طریقه همه حکمای قدیم طرح کرده است و البته این نگرش را مورد انتقاد قرار داده و میگوید طریقه او برهانی نیست مگر به صورتی که ما تبیین کردیم (همان ، ص ٦٤٠ـ٦٣٧).