Abstract:
این مقاله دربارۀ جنسیت و اخلاق از منظر آیتالله جوادی آملی و مقایسۀ آن با برخی دیدگاهها در فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و فمینیسم است. این مقاله درصدد است با پاسخ به پرسشهایی مانند «آیا هنجارهای اخلاقی زنان با مردان متفاوت است؟» و «آیا جنسیت در اخلاق تأثیرگذار است؟» از منظر آیتالله جوادی آملی، مشکلات تعاملهای اخلاقی جامعه را رفع کند. ازآنجاکه روح انسان حقیقت واحدی دارد، اصول اخلاقی مطلقاند، احکام اخلاقی حاکم بر زنان و مردان ازسوی شارع مقدس نیز یکساناند و فقط در برخی فروعات تفاوتهایی دارند؛ احکام اخلاقی جنسیتپذیر نیستند و اصول اخلاقی یکسانی بر زنان و مردان در تمامی عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم است.
Machine summary:
آيـا هنجارهـاي اخلاقي زنان و مردان ازاساس متفاوت است ؟ يعني توصـيه هاي اخلاقـي بـه زنـان و مـردان متفاوت است ؟ آيا اهداف اخلاقي زنان و مردان يکسان اسـت ؟ آيـا اخـلاق زنانـه و اخـلاق مردانه وجود دارد؟ آيا جنسـيت در اخـلاق تأثيرگـذار اسـت ؟ اگـر تأثيرگـذار اسـت ، تـأثير جنسيت در احکام اخلاقي اجتماعي چيست ؟ آيا اين تأثيرگـذاري فطـري اسـت يـا زاييـدٔە عوامل تربيتي و اجتماعي است ؟ يا جنسيت بر اخلاق تأثيرگذار نيست و اصول اخلاقي کلـي وجود دارد که جنسيت پذير نيستند و هردو جنس ملزم به رعايت اين اصـول هسـتند؛ امـا در فروع يا بعضي مصاديق با يکديگر تفاوت هايي دارند؟ اين پژوهش ميخواهد با پاسخ دادن به اين پرسـش ها، ريشـۀ مشـکلات تعامـل زنـان و مردان را در جامعه بررسي و به شبهاتي اشاره کند که موجب بروز رفتارهـاي نزاع آفـرين در جامعه ميشود و به جامعه در رفع موانع و معضلاتي ياري رسـاند کـه در تعـاملات زنـان و مردان در عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي وجود دارد.
در عقـال غرايـز و شهوات هرکس آن را کامل تر ببندد (البته منظور تعديل است ، نـه تعطيـل ) مقرب تـر خواهـد بود؛ پس ممکن است مرد در عقل علوم ، سياست و کارهاي اجرايي برتر از زن باشد؛ اما ايـن عقل به تنهايي او را مقرب درگاه الهي نميکند، بلکه فقط فضيلت زائدي است ، يعنـي علمـي که ندانستن آن زيان نمي رساند؛ پس قرب الهي ملاک عاقل تر بـودن زنـان و مـردان اسـت و براساس معيار تقرب به خدا بايد داوري کرد (جـوادي آملـي، ۱۳۹۳: ۲۴۹-۲۵۲ و بيتـا: ۲۳۸)؛ بنـابراين آيت اٰلله جوادي آملي کاستي خرد زن را نمي پذيرد، نقص ادراکات عقلي زنان را نيـز رد مـي کند و معتقد است که زنان به دليل دور بودن از مسائل اجتماعي خـاص و حضـور نيـافتن در عرصه هاي مختلف اجتماعي، تجربۀ عقلي کافي ندارند؛ بنابراين نقص عقل در اينجـا نقـص تجربه هاي عقلي اجتماعي است ، نه ادراکات عقلي کلـي؛ پـس زنـان نميتواننـد در مسـائل اجتماعي مشاورٔە درخوري دهند (جوادي آملي، ۱۳۸۸: ۵/ ۴۳۴).