Abstract:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نخبگان اجرایی با تاکید بر ارزش های ایدئولوژیگ و انگیزه های سیاسی به برجسته سازی /حاشیه سازی عناصر هویت ملی پرداخته و مولفه های ارزشی و هویتی مدنظر خویش را به جامعه تحمیل نموده اند. ،نخبگان سیاسی حاکم در ایران از 1357 تا 1392دارای مولفه های ارزشی و هویتی متفاوتی بوده اند. در یک سر طیف نخبگانی با شاخص های فکری و هویتی ابتناء یافته بر اسلام لیبرال و در سر دیگر طیف نخبگانی با مولفه های فکری و هویتی مبتنی بر ایدئولوژی شیعی قرار می گیرند. تاثیرپذیری حوزه های فرهنگ،سیاست،اقتصاد و اجتماع از ساختار ارزشی و هویتی نخبگان حاکم در این مقطع زمانی باعث جهت گیری مختلفی در نهادهای دولتی شده است.دراین پژوهش تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که:حاکمیت نخبگان سیاسی با عناصر هویتی متضاد( از سال 1357 تا 1392) چه تاثیری بر جامعه ایرانی داشته است؟فرضیه این پژوهش که با روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی به نگارش درآمده است عبارتست: حاکمیت نخبگان سیاسی ( از سال 1357 تا 1392) با چارچوب ارزشی و هویتی متفاوت واتخاذ سیاست های ابتناء یافته بر انگاره های هویتی متضاد به انشقاق جامعه منجر شده است.
Machine summary:
"اسلام سیاسی لیبرال بر آزادی، دموکراسی، حقوق سیاسی مردم و مدارا با مخالفان تأکید میکرد، ضرورتی در اجرای احکام فقهی، به ویژه مجازات های اسلامی نمیدید، با اجباری شدن حجاب مخالف بود و در برابر ولایت فقیه و نظارت فقیهان ، بر دموکراسی و شورا تأکید میکرد، طرفدار مصالحه با غرب و روابط نیکو با همه کشورهای غربی بود، بر ملیت ایرانی پای میفشرد، منافع ملی را مهم ترین اصل تعیین کننده ی سیاست خارجی میدانست و چندان تمایلی به صدور انقلاب و گسترش ابعاد جهانی انقلاب ایران نداشت .
تسخیر سفارت آمریکا در تهران و انتشار اسنادی مبنی بر دخالت آمریکا در امور داخلی ایران ، وجه ضد آمریکایی بودن انقلاب اسلامی را تشدید نمود از طرف دیگر آنها با تجسم آمریکا به مثابه «شیطان بزرگ »، ماهیتی مذهبی- ایدئولوژیک به سیاست خارجی دادند و به مرور زمان مخالفت با آمریکا تبدیل به یکی از مؤلفه های هویتی انقلاب اسلامی شد، این امر باعث شد در سال های بعد هرگونه تغییر در این هدف تبدیل به امری بسیار سخت و هویت شکن برای جمهوری اسلامی تلقی شود."