Abstract:
فارابی یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان اسلامی است که همت خود را نهتنها در طرحریزی یک مابعد الطبیعه منسجم صرف کرده، بلکه آن را مقدمهای برای ساخت جامعهای الهی و عقلانی بر پایه انسان متصل به خدا (انسان حقیقی و بالذات) قرار داده است. انسان در مدینه فاضله فارابی اصل است و تمام ساختارهای مدینه بر پایه معرفت عقلانی ـ وحیانی به ساحتهای وجودی او شکل گرفته است. این اصالت انسان در اندیشه فارابی بههیچوجه بهمعنای اصالت انسان مستقل از مبدأ نیست تا او را بهمثابه موجودی منقطع از مبادی خود فرض کند (انسان مجازی و بالعرض) و جامعه را نیز بر همین اساس بنا سازد. اصل بودن انسان در اندیشه این فیلسوف بر فصل ناطقیت انسان تأکید دارد. ازاینرو، مدینه فاضله وی، هم در بعد اخلاق، قانون، فرهنگ، معرفت و هنر، و هم در تعریف مفاهیم کمال و سعادت، کاملاً بر اساس دو الگوی عقل و وحی شکل گرفته است تا انسان را از گذر زندگی روزمره در مدینه به سعادت موردنظر فیلسوف و نبی سوق دهد
Being one of the most influential Muslim philosophers، Farabi produced not only a coherent metaphysics but also a theory of divine rational society [an utopia] based on a human being connected to Allah (a real human being). In Farabi’s utopia، priority lies with human beings and that is why all social structures are based on obtaining rational divine knowledge about their existential dimensions. The principle of human supremacy on Farabi’s view does not imply a supremacy that is independent from his source of existence، not connected with it. According to Farabi the supremacy of human being is based on his rational faculty and that is the reason why his utopia is based on reason and revelation both in terms of ethics، laws، culture، knowledge and arts as well as in terms of defining the concepts of perfection and happiness. His aim is to lead man to happiness defined by a philosopher or a prophet through living an ordinary life in his utopia
Machine summary:
"پس در اندیشه این فیلسوف بزرگ، زندگی اجتماعی در رسیدن انسان به سعادت امری عارضی نیست تا با چشمپوشی از آن نیز بتوان درباره سعادت آدمی سخن گفت، بلکه همانطورکه حفظ حیات بیولوژیک انسان بهگونه¬ای به زیستن او در مدینه وابسته است، حفظ و رشد حیات انسانی او نیز در همین مدینه امکانپذیر است: و کل واحد من الناس مفطور علی أنه محتاج، فی قوامه، و فی أن یبلغ أفضل کمالاته، إلی أشیاء کثیرة لا یمکنه أن یقوم بها کلها هو وحده، بل یحتاج إلی قوم یقوم له کل واحد منهم بشیء مما یحتاج إلیه.
هر جامعه اعم از اینکه بر ساحت عقلانی یا حیوانی انسان مبتنی باشد «جامعه انسان» نامیده می¬شود؛ زیرا درهرحال منسوب به اوست، ولی تنها جامعه¬ای «جامعه انسانی» است که برگرفته از رأی و نظر عقل باشد و به همین دلیل است که در مدینه فاضله در رأس همه امور، عقلی منفعل از «عقل فعال مجرد» قرار دارد.
اما آیا اینکه جامعه¬ای صرفا بر عقل مبتنی باشد، برای وصول به سعادت از طریق فضیلت کافی است یا حلقه مفقوده¬ای در این سلسله وجود دارد؟ فارابی جامعه مبتنی بر عقل بشری را در رسیدن به سعادت شرط لازم، ولی ناکافی می¬داند و ازاینروست که عقلانیت رئیس مدینه حتما باید به عقل فعال متصل باشد؛ زیرا اساسا در اندیشه فارابی دریافت علم و دریافت وحی از یک منبع سرچشمه می-گیرند."