Abstract:
محور سیاست خارجی امریکا در دوره اوباما بهویژه در دوره دوم، حل بحرانهای بینالمللی این کشور در خاورمیانه و نیز حل مساله هستهای ایران بوده است. هدف کاخ سفید فشار آوردن به ایران از طریق نظام تحریم و هماهنگ با اروپا به منظور ایجاد و گسترش نارضایتی داخلی از سیاستهای دولت و حاکمیت ایران در قبال اتخاذ رویکرد جدید در موضوع هستهای میباشد. تنشهای ایران و غرب نه محصول برنامه هستهای ایران، بلکه مبتنی بر ایدئولوژی دینی حکومت ایران و حضور اسرائیل در منطقه است، هرچند نباید از نقش برخی کشورهای عربی بهویژه عربستان غافل شد. فرضیه مورد سنجش، سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در پرونده هستهای ایران با پیروی از الگوی عقلایی، سازمانی و بروکراتیک مدلهای تصمیمگیری به سوی تعامل منافع ملی هدایت شده است. نتیجه پژوهش این است که اتاقهای فکر در جهتدهی به دولتمردان امریکا در تصمیمسازی سیاست خارجی کاخ سفید در قبال ایران بسیار تاثیرگذار هستند به گونهای که بازیگران دیپلماسی، گریزی از آن ندارند.
Machine summary:
در این راستا پژوهش حاضر با توجه به اهمیت رویکردهای حاکم بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در قبال فعالیت های صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران، بر آن است تا به تحلیل سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در قبال پرونده هسته ای ایران بر پایه رویکرد سیستمی با بررسی نقش و کارکرد نقش نخبگان در اتاقهای فکر بپردازد؛ از این جنبه که به دنبال کشف پل های ارتباطی بین اتاقهای فکر سیاسی آشکار و پنهان و تصمیم گیری دولتمردان ایالات متحده در عرصه بین الملل و در ارتباط با موضوع مورد مطالعه (پرونده هسته ای ایران) میباشد، از نوآوری برخوردار است .
در عین حال در این نوشتار سعی شده سئوالهای فرعی ذیل نیز مورد مداقه قرار گیرند: الف - کارکرد نخبگان فعال در اتاقهای فکری ایالات متحده امریکا در اتخاذ رویکردهای سیاسی این کشور چیست ؟ ب- راهکارهای پیشنهادی در مقابل رویکرد نخبگان در اتاقهای فکر امریکا در قبال برنامه هسته ای ایران چیست ؟ چارچوب تئوریک در گذشته ، تحلیل سیاست خارجی عمدتا با رهیافت های تاریخی و با تاکید بر تشریح جزئیات و وقایعی که رخ داده انجام میشده سپس استفاده از رهیافت های ریاضی متداول شده و پیچیدگیهای بازیگران و روابط آنها در قالب فرمولهای ریاضی بیان میشده است (٩٠٤-٨٨٨ :١٩٩٢ ,Charles).