Abstract:
تا دهه 1960 استدلال این بود که مقوله های اقتصادی، مقوله هایی صرفا اقتصادی هستند، اما از دهه 1970 به این سو با شکل گیری مطالعات میان رشته ای، ادبیاتی پدید آمد که استدلال می کرد عوامل سیاسی بر مناسبات اقتصادی موثر عمل می کنند. این مقاله با تاسی از این ادبیات و با تمرکز بر دهه اول انقلاب، تلاش می کند نشان دهد چگونه پنج عامل سیاسی شامل انقلاب، جنگ، بی ثباتی های سیاسی، انشقاق سیاسی و در نهایت پایگاه اجتماعی دولت در دهه مزبور بر مناسبات اقتصادی موثر عمل نموده است. به همین منظور این مقاله نخست نشان می دهد که چگونه جنگ باعث کاهش درآمدهای نفتی دولت در این دهه شد. دوم مشخص می سازد که بی ثباتی ساخت سیاسی چگونه به کاهش سرمایه گذاری های خارجی در این دوره انجامید. سوم با تاکید بر انشقاق سیاسی آشکار می سازد که چگونه این عامل موجد عدم اجماع اقتصادی شد. در نهایت مشخص می سازد که پایگاه اجتماعی دولت انقلابی ازطریق چه سازوکارهایی به پیدایش سیاست های اقتصادی مردم گرایانه کمک کرد. تمامی این یافته ها نشان می دهد که مناسبات اقتصادی در دهه اول انقلاب تا چه میزان تحت تاثیر عوامل سیاسی قرار داشته اند و الزامات آن را بازتاب بخشیده اند.
Machine summary:
"در درجه دوم می توان استدلال کـرد کـه رابطـة ثبـات سیاسی و مناسبات اقتصادی، رابطه ای متقابل و دو طرفه است ، زیرا از یـک طـرف، عـدم قطعیت در ارتباط با محیط بی ثبات سیاسی ممکن است سرمایه گذاری و سرعت توسـعه اقتصادی را کاهش دهد و از سـوی دیگـر، عملکـرد ضـعیف اقتصـادی ممکـن اسـت بـه ناآرامی های سیاسی و فروپاشی دولت منجر شود.
اکثر مطالعاتی که تاکنون درباره تحولات اقتصادی دهه اول انقلاب انجام شـده اسـت ، بـا استفاده از الگوی نظری دولت رانتیر و پوپولیسم اقتصادی، تنهـا بـر یـک وجـه از وجـوه مختلف ساخت سیاسی متمرکز شده و استدلال کردهانـد کـه مناسـبات اقتصـادی تنهـا تحت تأثیر این ویژگی نظام سیاسی شکل گرفته است .
به عبارت دیگر هر چند الگووارههای پوپولیستی و دولـت رانتیـر، بیـنش سـودمندی برای درک تحولات اقتصادی دهه اول انقـلاب ارائـه مـی کننـد و اکثـر قریـب بـه اتفـاق مطالعات انجامشده درباره تحـولات اقتصـادی دهـه اول انقـلاب از ایـن دو مـدل نظـری استفاده کردهاند، مقاله حاضر عـلاوه بـر تأییـد توانـایی نظریـه هـای یادشـده در تحلیـل تحولات اقتصادی دهه اول انقلاب، مدعی است که می توان از الگوهای نظری دیگری نیز مانند مطالعات میانرشته ای در بررسی تحولات اقتصادی این دوره از تاریخ معاصر ایـران استفاده کرد.
بنابراین به نظر می رسد فرو کاستن تحولات اقتصادی دهه اول انقلاب تنها به یکی از مناسبات ساخت سیاسی یعنی پوپولیسم ، نوعی تقلیل گرایی است و برای دست یافتن بـه نتایجی کامل تر و جامع تر باید تأثیر سایر وجوه سـاخت سیاسـی ماننـد انقـلاب، جنـگ ، بی ثباتی های سیاسی و پایگاه اجتماعی دولت را نیز در تحلیل مناسبات اقتصـادی مـورد توجه قرار داد."