Abstract:
این مقاله به بررسی ساختار و عناصر روایت های روزبهان در کتاب کشف الاسرار می پردازد. درون مایه اصلی این گزارش ها شرح مکاشفه ها و دیدارهای روزبهان با خداست که ساختاری حکایت گونه دارند و در الگوی داستان های فراواقعی روایت می شوند. در این پژوهش افزون بر بررسی سابقه موضوع «رویت» و «شطح» به خاستگاه ناخودآگاه (کهن الگویی) این روایت ها و عناصر موجود در روایت ها که متناسب با خاستگاه آن هاست پرداخته می شود؛ عناصری چون: ابهام زمانی و مکانی، وجود راوی ابرقهرمان، داشتن الگوی سفر و جست وجو، وجود راهنما، استفاده از نماد، گنگی زبان و تصاویر، توجه به عنصر جمال و زیبایی که همگی با حالات ناآگاهی و ضمیر ناخودآگاه راوی تناسب دارند. همچنین در این روایت ها سیر تحول و دگردیسی واژگان از حالت حماسی، ادبی و زمینی به واژگان عرفانی و آسمانی به خوبی با نمونه ها نشان داده می شود.
Machine summary:
یکی از مهم ترین ویژگی این نوع شطح ها، افزون بر تناقض و تضاد ظاهری آن ها با شریعت ، جنبۀ هنری و ادبی آن هاست که از امکانات زبان برای زیباآفرینی مضامین درونی خود استفاده میکرده اند و جز در مواردی معدود از شطح های بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و حلاج که به معراج و یا دیدار با خدا به صورتی کلی اشاره داشته اند، نمونه های دیگر اغلب به شطح کلامی مربوط میشود، اما در این میان شطح های روزبهان را که باید مکاشفات شطحی بدانیم ، به شیوه ای نو و همگی به بیان مکاشفات و دیدارهای او مربوط میشود که ساختاری روایی دارند و از سطح کلام عبور میکنند و حتی به مرحلۀ کنش و عمل میرسند.
سنت و عقیدة رسمی، ارتباط مستقیم انسان و حتی پیامبر را با خدا انکار میکند و هرگونه ارتباط از این نوع را تنها از طریق فرشتگان امکان پذیر می داند، درحالیکه حتی در معراج پیامبر(ص ) و کیفیت ملاقات او با حضرت حق ، از همان ابتدا منازعه و اختلاف وجود دارد و عده ای به جسمانی و یا روحانی بودن و یا حتی تمثیلی بودن آن معتقد می شوند و به تأویل و نمادیابی معراج می پردازند٣ (ابن سینا، ١٢٠:١٣٦٥-١١٤)، برخی از عرفا با اسناد به تجربه های کشف و شهودی خود به توصیف و روایت لحظاتی پرداخته اند که به تصور آنان لحظۀ ملاقات یا شهود جمال الهی بوده است .