Abstract:
دلّالی از حرفههای مشروع در بازار مسلمانان بود که محتسب بر آن نظارت میکرد؛ دلّالان به دو دستۀ خُرد و کلان تقسیم میشدند. آنها ملزم بودند در ازای فروش کالا، تنها اجرتالعمل متعارف آن را دریافت کنند و مجاز به افزایش آزادانۀ قیمت کالاها، که ثبات و نظم اقتصادی بازار را بر هم میزد، نبودند. در میان دلّالان کلان، گروهی موسوم به «جُلّاس» بودند که در کسبوکار بازاریان و ثبات اقتصادی بازار اخلال میکردند. این پژوهش درصدد است نقش دلّالان و جلّاس را در بازارهای مغرب و اندلس در سدههای میانه بررسی کند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که جلّاس، بر خلاف دلّالان، بهمنظور کسب سود بیشتر، با سوءاستفاده از شرایط اقتصادی جامعه و عدول از هنجارها و ارزشهای اخلاقی، موجب اخلال در کسبوکار و بیثباتی بازار میشدند. مقابله با این گروه یکی از وظایف اصلی صاحبالسوق بود که متعهد بودند با ایجاد ارتباط درست میان بازاریان و واسطهگران و نظارت دقیق و مستمر بر دلّالان، از اقدامات و ارتباطات ناشایست آنان، بهویژه همکاری با محتکران، و دستیابی به سودهای گزاف و مخلّ بازار ممانعت کنند.
Machine summary:
دلالان دلالان ، که صاحب السوق همواره بر آنان نظارت می کرد، در صورت معرفی درست کالا و نفی جلوه های کاذب تبلیغاتی ، گرفتن اجرتی متعارف ، ارائۀ کالا به قیمت واقعی و دوری از کم فروشی ، غش و تبانی ، و در یک کلام ، فریب ندادن طرف معامله ، اجرت حاصل از عملکردشان مشروع انگاشته می شد (ابن عبدالبر، ٧٥٦/٢) و نظام اقتصادی فعالیتشان را به رسمیت می شناخت .
بر خلاف این گروه ، دلالان بزرگ ، که می توان آن ها را به عمده فروشان کنونی تشبیه کرد، جایگاه مشخصی در بازار برای فعالیت های خویش داشتند (سقطی ، ٥٩ـ٦٠؛ خرشی ، ١٤١/٥) و علاوه بر خریدوفروش کالا، گاه به معاملات ملکی نیز روی می آوردند (موسی ، ٢٨٤ـ٢٨٥؛ خزاعی ، ١٣٨ـ١٣٩).
آنان علاوه بر اخذ اجرت از خریدار (مواق ، ٤٣٥/٦) و فروشنده (سقطی ، ٦١)، گاه نمایندٔە تجار بزرگ نیز بودند و با ورود به معاملات تجاری ، قیمت کالاها را با هدف کسب سود بیشتر افزایش می دادند و به علت عدم پایبندی به امور شرعی ، با افتتاح دکان های تجاری ، دلالان خرد را به صورت روزمزد به استخدام خود درآورده و به آنان دستمزد می دادند (همان ، ٥٨).