Abstract:
مجاز به عنوان یکی از مهمترین فرایندهای تغییر معنی، نهتنها از اهمیت زیادی نزد متخصصان فن بلاغت و معنیشناسان تاریخی برخوردار بوده، بلکه دستکم به مدت سه دهه، از سوی معنیشناسان شناختی بهمثابة فرایندی در زبان خودکار سخنگویان مورد مطالعه قرار گرفته است. نظریة «مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی» که در سال 2006 از سوی ویویان ایوانز ارائه شد، به تبیین چگونگی عملکرد معنی در زبان بهویژه بر مبنای فرایندهای استعاره و مجاز میپردازد. بر اساس این نظریه، واژهها فاقد معنی هستند و معنی هر واژه تابع پارهگفتاری است که در آن قرار میگیرد. نگارندگان مقالة حاضر، ضمن بررسی و ارزیابی این نظریه در باب مجاز، به این نتیجه میرسند که قائل شدن به بیمعنایی مطلق واژهها در رویکردی واژهبنیاد، اساسا مشکلی روششناختی به حساب میآید. افزون بر این، نمیتوان بهلحاظ همزمانی به فرایندی به نام مجاز، آن هم در قالب سنتیاش قائل شد بلکه باید آن را فرایندی بر مبنای «کاهش» روی محور همنشینی تلقی کرد. به این ترتیب، میتوان واژهها را بهمثابة واحدهایی در نظر گرفت که خارج از بافت، معنی دارند ولی «معنیدار» به حساب نمیآیند.
Machine summary:
معرفـی نقش جدیدی برای مجاز در معنی شناسی شناختی که رویکـردی واژگـانی اسـت ، در قالـب «الگوهای شناختی آرمانی شده » قابل تبیـین مـی نمـود و بـه ایـن ترتیـب ، تعریـف متفـاوتی از مفهوم مجاز به دست داده شد تا آن را از محدودٔە زبان ادب ، به حیطۀ زبان خودکار بکشاند و به مثابۀ فرایندی شناختی توصیف کند که زیربنای شکل گیری مقولات شـناختی در انسـان است (لیکاف ، ١٩٨٧: ٩٠-٧٧).
هر چند این نظریه پـس از انتشـارش ، بـه ویـژه پـس از چـاپ کتـاب واژه هـا چگونـه معنـی مـیدهنـد (٢٠٠٩)، مـورد انتقـاد برخـی از زبـان شناسـان و بـه ویـژه زبان شناسان شناختی قرار گرفت اما ایوانز همچنان بـه ارائـۀ مباحـث متعـدد در قالـب همـین 1 Pörings 2 Steen 3 Lakoff 4 Johnson 5 Vyvyan Evans نظریه اش اصرار می ورزد و تـاکنون آثـار متعـددی را در ایـن چهـارچوب بـه رشـتۀ تحریـر درآورده است که از آن جمله می توان به زبان و زمان : رویکردی در زبـان شناسـی شـناختی (٢٠١٣) اشاره کرد.
در ادامه بـه بررسـی 1 Roman Jacobson 2 "The metaphoric and metonymic poles" 3 historical-philological semantics 4 generativist semantics 5 neostructuralist semantics 6 Geeraerts «مجاز» در معنی شناسی شناختی مـی پـردازیم کـه بـا نگـاه متفـاوتی ، ایـن فراینـد را یکـی از مهم ترین ویژگی های زبان خودکار و نتیجۀ عملکرد شناخت سخنگویان محسوب می کند.
برای توضیح این مطلب می توان از نمونه هایی در زبان انگلیسی بهره گرفت (ایوانز، ٢٠٠٦: ٤٩٢): 1 Lexical Concepts and Cognitive Models 2 Pustejovsky 3 Tyler 4 Allwood 5 principle of compositionality 6 Sweetser 7 Coulson 8 Croft 9 Green 10 linguistic context 2.