Abstract:
قطعات پازل پیچیده بحران سوریه آنچنان درهم ریختهاست که تلاش برای به دست دادن تحلیلی همه جانبه در جهت ایضاح تصویر آنچه که امروز در سوریه و منطقه میگذرد، بدون بررسی نقش گفتمانها و بازیگران داخلی سوری موثر در عرصه میدانی نامحتمل است. اگر چه بازیگران خارجی به مثابه عاملی بسیار تاثیرگذار در این بحران نقش ایفا مینمایند، اما نبایستی از نقش عامل بازیگران داخلی و گفتمانهای آنها غفلت نمود. از اینرو این تحقیق با تمرکز بر روی این مسئله تلاش نموده است به طرح این پرسش بپردازد که نقش عوامل داخلی از منظر گفتمانی در تداوم و تعمیق بحران سوریه چیست؟ در پاسخ به این سئوال، نگارندگان تلاش نمودهاند با بهرهگیری از روش تحلیل گفتمان، این فرضیه را طرح نمایند که شیوه مفصلبندی گفتمانهای داخلی منازعهجو، نشان از اختلافات عمیق بین آنها دارد؛ به گونهای که امکان رسیدن به یک تعبیر مشترک حداقلی از آینده سوریه را ممتنع ساخته و این خود از عمدهترین دلایل تعمیق و تداوم بحران است. جهت آزمون این فرضیه، سه گفتمان بعثی، گفتمان تکفیری-جهادی و گفتمان کردی انتخاب شدهاند. برای تبیین نسبت میان بحران سوریه و ذهنیت حاکم بر بازیگران دخیل در این امر، به نظر میرسد کندوکاو در دال های مقوم هر گفتمان ضروری است. از اینرو، با بررسی شیوه صفآرایی زنجیره همارزی گفتمانهای مختلف و نحوه نگاه آنها به مسئله و نظام معنایی این گفتمانها، تلاش شده است تا دلایل عمده تداوم و تعمیق بحران، از منظر مواجهه گفتمانی بازیگران داخلی، به مثابه یکی از دو ستون اصلی بحران، تحلیل گردد.
Following the set of movements called 'Arab Spring' which surrounded most of the Middle East and North African countries، Syria also threw into crises. Most analysis concentrated on the competition of big international and geopolitical powers in this crisis. Although the foreign variable plays a very influential role، the role played by the internal factors should not be also ignored. Therefore، this study is an attempt to put the issue in the following question: what is the effect of the internal factors in continuation and entrenchment of the Syrian crisis? To answer this question، the authors tried to evaluate the following hypothesis using the discourse analysis methodology of Laclau and Mouffe: the manner of structuring the conflicting discourses is the sign of their in-depth differences in such a way that it has made a minimal common denominator of the Syrian future impossible، as the main reason of its continuation and deepening. Based on factors like discursive cohesion and influential strength، three discourses of 'Ba'ath'، 'Takfiri-Jihadi' and 'the Kurds self-rule model' were chosen among many others. Surveying on the signs of each discourse seems essential to explain the relations between Syrian crisis and the mentality of the players involved. Therefore، through studying the ways of arranging the chains of equivalent of various discourses، this study tries to explicate the reasons for the continuation and deepening of the crisis from the viewpoint of discursive conflict of internal factors as one of its two main crisis bases.
Machine summary:
ازاینرو، با بررسی شیوه صفآرایی زنجیره همارزی گفتمانهای مختلف و نحوه نگاه آنها به مسئله و نظام معنایی این گفتمانها، تلاش شده است تا دلایل عمده تداوم و تعمیق بحران، از منظر مواجهه گفتمانی بازیگران داخلی، بهمثابه یکی از دو ستون اصلی بحران، تحلیل شود.
این امر موجبات ظهور و رشد هویتهای به حاشیه راندهشده و تکثیر گفتمانهای رقیب(Competing Discourses ) در این کشور را فراهم کرده است؛ گفتمانهایی که حاصل همان غیریتهای طرد شدهاند (Rejected Otherness) که نظم گفتمانی حاکم قادر به نمادپردازی(Symbolization ) آنها نشده؛ بنابراین، تمایل شدیدی به فروپاشاندن نظم و سامان گفتمان حاکم دارند و هرکدام تلاش دارند با مفصلبندی دالهای شناور( Floating Signifiers) فزاینده در فضای آشفته و بیقرار سوریه، گفتمان خویش را هژمونیک کنند.
سوم اینکه، گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه، اگرچه گروه مؤثری به شمار میآید، اما با توجه به اینکه دارای انسجام گفتمانی نیست و از طیفهای متعددی از بعثیهای جداشده از ارتش عربی سوریه گرفته تا اخوانیهای وابسته به ترکیه و جهادیهای سلفی و کردهایی چون «احفاد صلاحالدین» و دهها گروه ناهمگون دیگر ترکیب یافته، از این بررسی حذف شده است.
اینکه چرا در میان خوانشهای متعدد از اسلام، این گفتمان مجال بروز پیدا کرده است، میتواند دلایل متعددی داشته باشد؛ که از جمله آنها میتوان به تضادهای آنتاگونیستی و چند پارگی همستیزانه اجتماعی در جامعه عراق و سوریه، و فراهم بودن بسترهای فکری-معرفتی و همچنین نقش مهم کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی در تلاش برای ایجاد موازنه قوا در رقابت با جمهوری اسلامی بعد از به هم خوردن این توازن درنتیجه روی کار آمدن دولت شیعی در عراق، و همچنین نقش ترکیه در بهرهگیری از پتانسیل خشونت این گروه برای انهدام کردها، و عوامل مختلف دیگری اشاره کرد که البته خود موضوع بحث دیگری است.