Abstract:
تضاد و تقابل از جمله آرایههای بدیعی و زیباییشناسی و از شاخصههای مهم در غزلیات حافظ است. حافظ با استفاده از عنصر «تقابل» به بزرگنمایی و کوچکنمایی مضامین مورد نظر خود میپردازد و بیت را در یک چالش «فراز و فرود» قرار میدهد. منظور از بزرگنمایی و کوچکنمایی بیان شگردیست که در راستای آن تقابل در ابیات بهتر میتواند اشخاص، مفاهیم و مضامین را در فراز و فرود ادبی نشان دهد. در این ترفند که از جمله شگردهای خاص محسوب میشود، شاعر با قرار دادن یک دسته از مضامین در فراز و دستۀ دیگر در فرود، حس احترام و ارادتورزی؛ و غرور یا دلزدگی را نسبت به یک گروه به مخاطب القا میکند و با وارد کردن مخاطب به حوزهی متن، سعی میکند هم از لحاظ صورت و هم از لحاظ مفهوم، با عقیده و نگرش شاعر، همذات پنداری کند. تقابلهای بررسی شده در این مقاله تقابلهای معنوی و تأویلی است که با توجه به تأویل متن قابل شناسایی است. در این مقاله فراز و فرودهای حافظ در سه موضوع مضامین عاشقانه، مدحی و مضامین اجتماعی بررسی شده. حافظ در مضامین عاشقانه سعی در بزرگنمایی و اهمیّت دادن به مقام معشوق دارد. وی در اشعار مدحی خود نیز برای رسایی، تأثیرگذاری و انتقال حس ارادتورزی به ممدوح کمک گرفته است. در بیان مسائل اجتماعی از شگردهای متنوعی از جمله طنز که گاهی با تقابلصورت میگیرد، استفاده میکند. حافظ پدیده بزرگی را با تقابل چنان به خردی تنزل میدهد که بزرگی طرف مقابل را دوچندان میکند و این اوج بزرگنمایی است.
Machine summary:
۲. پیشینهی تحقیق در حوزهی نزدیک به این مقاله، پژوهشهایی انجام شده که هر یک از آنها دریچه و روزنهای جدید جهت شناسایی بهتر لذت ادبی در اشعار حافظ پیش روی خوانندگان باز کرده است: محمدعلی اسلامی ندوشن (۱۳۶۷) مقالهای را به بحث دربارهی تضاد در شعر حافظ اختصاص داده است.
همانگونه که اشاره شد، گاه در ابیاتی که بهظاهر نشانهای از تناسب، ارتباطات معنایی یا تقابل نیست، با توجه و تأمل، این نشانهها یافت میشود: هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی فرود پیداست نگارا که بلند است جنابت فراز (حافظ شیرازی، ۱۳۷۱: غ۱۵) نرسیدن ناله و فریاد عاشق من حقیر ≠ توی بلندجناب نوع تقابل: تأویلی در این بیت، نرسیدن ناله و فریاد از جانب عاشق حقیر در مقابل بلندبودن جناب یار نشان داده شده و به این ترتیب، کوچکنمایی عاشق و بزرگی معشوق را برجستهتر نمایان میکند.
این بهنوعی، اوج بزرگنمایی محسوب میشود؛ مثلا خورشید که نشانهای برای عظمت و بزرگی است، در برابر ممدوح تنزل یابد و به غلام تشبیه شود تا بزرگی ممدوح دو چندان شود: خوشم آمد که سحر خسرو خاور میگفت با همه پادشهی بندهی توران شاهم (حافظ شیرازی، ۱۳۷۱: غ۳۶۱) منظور از بزرگنمایی و کوچکنمایی در این مقاله، موارد اخیرالذکر نیست، بلکه بیان شگردیست که در راستای آن تقابل در ابیات بهتر میتواند اشخاص، مفاهیم و مضامین را در فراز و فرودی ادبی نشان دهد.
دلم را مشکن و در پا مینداز فرود که دارد در سر زلف تو منزل فراز (همان: غ۳۸۹) شکستن، درپایافتادن (کوچکنمایی) ≠ در سر، جایداشتن (بلندی) (بزرگنمایی) نوع تقابل: معنوی آنچه که در مصرع اول در نهایت فرود قرار گرفته، در مصرع دوم در اوج نشان داده شده است.