Abstract:
هدف این مقاله در ابتدا اذعان به این نکته است که باور به شور چشمی یا چشم زخم در میان
ملتهای مختلف از گذشته های دور، پیشینه ای دیرباز دارد و مردم برای رویارویی با حوادث
ناشی از آن و دفع بلا از از ابزار و اوراد و گیاهان خاصی به عنوان باطل سحر بهره می بردند.
در این مقاله ابعاد و جنبه های گوناگون این باور عامه را در اشعار کلاسیک فارسی کاویده ایم
و دریافته ایم شاعران، علاوه بر آنکه با بیان این باور تصویری روشن از جامعه خود ارائه داده
اند، به کمک این باورها به تصویر سازی دست زده و بر زیبایی شعر خود افزوده اند. شاعران
نه تنها به بسیاری از ابزارهای دفع چشم زخم در باور عامه اشاره کرده اند، بلکه برخی این
آداب و رسوم همگانی را نیز شرح داده اند. آنان با بهره گیری از این باورهای دیرینه و فراگیر،
مضمونها و تصویرهای شگفتی آوری در آثارشان پدید آورده اند.
Machine summary:
"همین طور است این سنت در برخی از کشورهای آسیایی که برای محافظت از کودکان ، صورت آنها را بویژه در مناطق نزدیک به چشمها سیاه میکنند یا روشهای دیگری همچون اسپند دود کردن ، به همراه داشتن انواع حرزها و طلسمها و تعویذها و اشیا و سنگها و انواع دستبندها و گردنبندها یا در معرض دید قرار دادن اشیا و نقاشیهای تزیینی خاص ، همه از روشهای بسیار رایج جلوگیری از چشم زخم بین اقوام و ملل گوناگون است .
عطار فلسفه این کار را چنین توضیح میدهد: سفالی را بیارایند زیبا فروپوشند آن را شعر و دیبا کنند از حیله چشماروی آغاز که چشما روی دارد چشم بد باز اگر شخصی ببیند رویش از دور چنان داند که پیدا شد یکی حور چوخلقانش ببینند از در و بام در اندازندش از بالا سرانجام چو بر خاک افتد از عمری نپیچی نیابی جز سفالی چند هیچی بجز نقشی نبینی از جهانش بجز بادی نبینی در میانش تو هم خواجه چو چشماروی امروز چوچشماروی زیباروی امروز ولیکن صبر هست ای خفته در راه که تا در راهت اندازند ناگاه (عطار – الف /١٣٨٦: ١٥٧) تعویذ: طلسم و تعویذ را میتوان یکی از نخستین ظـواهر فرهنگـی بشـر بـه شـمار آورد و حتی شاید بتوان برای طلسم و تعویذ قدمتی ورای اسطوره قائل شـد؛ زیـرا اسطوره زاییده اجتماعات بشری است در حالی که پیش از اجتماعـات ، زمـانی کـه بشر به تنهایی به شکار میرفت و از گوشت آن سـد جـوع میکـرد ، قسـمتهایی از شکار خود از جمله استخوان ، پوست ، دندان ، پنجه و پر آن را به خود میآویخـت و یا در جایی حفظ میکرد و از آن چون طلسم و تعویذ بهره میگرفت ."